علی که شیر خدا و اسدالله الغالب بود، چگونه حاضر میشه در برابر ضربه ای که به همسرش می زنند سکوت کند ؟
1- امیرالمونین در مرحله ی اوّل با عُمر برخوردِ سختی کرد :
سُلَیم بن قیسِ هلاکی که از یاران مُخلص حضرت علی ست، می نویسد : « عُمَر آتش طلبید و آن را بر درِ خانه شعله ور ساخت و سپس در را فشار داد و باز کرد و داخل شد، حضرت زهرا به طرف عمر آمد و فریاد زد یا أبتاه ! یا رسول الله ! عُمر شمشیر را درحالیکه در غلافش بود بلند کرد و بر پهلوی فاطمه زد. آن حضرت ناله زد : یا أبتاه ! عمر بر بازوی وی زد، آن حضرت صدا زد : یا رسول الله ! ابوبکر و عُمر با بازماندگانت چه بد رفتاری می کنند. علی بن ابی طالب، ناگهان از جا برخاست و گریبان عُمر را گرفت و اورا به شدّت کشید و بر زمین زد و بر بینی و گردنش کوبید و خواست او را بکشد؛ ولی به یاد سخن پیامبر و وصیتی که به او کرده بود افتاد، فرمود، ای پسر صُهاک ! قسم به آن که محّمد را به پیغمبری مبعوث نمود، اگر مقدّرات الهی و عهدی که پیامبربا من بسته است، نبود می دانستی که تو نمی توانی به خانه ی من داخل شوی .»
کتاب سُلیم بن قیس / متوفای 80/ص568/ انتشارات هادی/ ه 1405/ قُم
دقیقا مشابه همین جریان را « آلوسی بغدادی » علاّمه و مفسّر مشهور اهل تسّنن در کتاب « روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم … / ج3 /ص 124/ بیروت » گفته در آنجا « آلوسی» هیچ نقد و ردّی بر این روایت که نوشته است نیاورده و نگفته .