ما امسال با یک مسأله ای در کشور مواجه هستیم که آن هم بحث اقتصادی است، همه هم با گوشت و پوست و استخوان آن را درک کردیم. ما کجای این مطلب قرار گرفته ایم؟ کجای این زمین بازی قرار گرفته ایم؟ چه کار انجام میدهیم؟ این باید برای ما مشخص و واضح باشد.
در این هم شکی نداریم که عصر آخرالزمان عصر امتحانها و بلا هاست.
فراوان شنیدهایم که : «عده ای صبح مؤمن از خانۀ شان بیرون میروند و شب کافر برمی گردند. » از مولایمان امیرالمؤمنین علیه السلام شنیده ایم که: « عده ای در این عصر طوری غربال میشوند که جز چند لقمه نانی از انبار آردی، سالم و بدون آفت باقی نمی ماند.» و از آن سمت نگران هستیم که یک وقت خدایی نکرده جزء مردودیها و رفوزه های این امتحانات نباشیم و صدالبته خوشحالیم از اینکه در این عصر پرآشوب ناممان شیعه است، ناممان محب اهلبیت علیه السلام است و منتظر امام زمان علیه السلام هستیم. همۀ اینها ارزشمند است، این خوف و رجا کنار هم هستند. امید را سرجای خودش داریم اما این خوف و هم هست، از این جهت که یک وقت خدای نکرده در این آزمون ها سرافکنده نباشیم.
این را محکم خدمتتان عرض میکنم اگر شیعه حکومت تشکیل ندهد بسیاری از امتحانات زمینۀ آزمون در آخرالزمان اصلا زمینۀ آزمون شدن و امتحان شدن فراهم نخواهد شد، امکان ندارد. ما دوستان فراوانی داریم که از بچگی با آنها دوست هستیم، از دورۀ راهنمایی، دبیرستان، دانشگاه، خدمت، خیلی هم با هم صمیمی هستیم، رازهایمان را به هم میگوییم.
اما بعضا ً در تعاملتمان با مردم با جملاتی مواجه می شویم مثلا یک نفر می گوید که ما با هم خیلی رفیق بودیم تا اینکه بحث اقتصادی بینمان پیش آمد، تا این که با هم شریک شدیم یا یک کار مالی را پیش گرفتیم. این کار را که انجام دادیم به مشکل خوردیم، رفوزه شدیم، دعوایمان شد و الآن قطع رابطه کرده ایم.
اصلا با هم دشمن هستیم، طرف دارد زیر آبم را می زند. این نشان می دهد که این ها با هم دوست بودند اما یک دوستی که هیچ وقت محک خورده بوده است . فقط کافی بوده پول وسط بیاید تا بفهمی پول را بیشتر دوست دارد. یا مثلا می گوید : « تا پای امرو نهی وسط آمد رفیقم ناراحت شد . » یا یک رفیقی، رئیس رفیقش شد، سخت شد. با هم رفیق بودند، از اول انقلاب کرده بودند، یکی به خاطر شایستگی هایش یا هر دلیل دیگری بالاتر قرار گرفت و یکی پایین تر، آن که پایین تر قرار گرفت نارحت شد. می گوید : « ما با هم رفیق بودیم، من زودتر آمده بودم، اصلا من این را آوردم .»
نشان می دهد این رفاقتی نبوده، این رفاقت محک نخورده بوده، باید محک می خورد. بارها مثال زدم که بعضی از ما مثل این کتری های آب جوش هستیم که ته کتری املاح، کِبِره بسته است و آن چنان خشک شده و رسوب کرده که هر بار آب می ریزی چای درست کنی این ها کنده نمی شود، اما فقط کافی است این کتری یک بار سرد و گرم درست و حسابی شود. اول آن را روی شعله قرار دهی، بعد دورش آب سرد بریزی می بینی تکه اش قالبی کنده می شود و در می آید. تو هم باید محک درست و حسابی بخوری، تا حالا محک درست و حسابی نخورده بودی .
چه قدر ما خودمان را در عصر آخرالزمان در مقابل این امتحان ها، قوی می دانیم ؟ شیعه تا موقعی که حکومت تشکیل نداده بود، کنار نشسته بود، کارش چی بوده ؟ می رویم روضۀ امام حسین علیه السلام می گیریم. در روضۀ امام حسین علیه السلام هم باید برویم محک بخوریم ببینیم توانسته ایم یک هیأت داری درست داشته باشیم یا نه. شده ده تا هیأتمان یک هیأت شود؟ یا برعکس شده و یک هیأتمان ده تا هیأت شده؟ یکی بگوید من دوست دارم این مدلی با این زاویه سینه بزنم یکی بگوید اما من دوست دارم با این زاویه سینه بزنم، از فردا هیأت محبان اینجوری سینه زدن و آنجوری سینه زدن شکل بگیرد.
ظاهرا دین داری مدنظر برخی از آقایان یک دینداری هست که نباید خیلی خیلی با آن کار داشته باشی. یک دین داری سکولار است که ذره ای وارد مسائل مالی نشوی، وارد مسائل حکومتی نشوی، وارد مسائل سیاسی هم نشوی، هیچ کاری هم انجام ندهی.
جهت مطالعه متن کامل سخنرانی فایل زیر را دانلود نمایید :