یه مشکلی که هست اینه که ما با امیرالمومنینی مانوسیم که زاییده ذهنمونه، قبول دارین این و؟
بارها پیش اومده جاهای مختلف من برخی از ویژگیهای امیرالمومنین گفتم به ما حمله کردن که تو داری علی رو تحریف میکنی!
میگم آقا اصلا اون علی که تو قبولش داری علی نبوده یه علی اشتباهی قبول داری این امیرالمومنین بیا این متنش، تاریخ، سیره، این کتاب اون کتاب این آقا اون آقا قبول نمیکنه!
زیر بار نمیره حتی تو شخصیت ظاهری امیرالمومنین یعنی چهره امیرالمومنین داری توصیف میکنی زیر بار نمیرن، حتی تو دانشگاه فردوسی پیش اومدهها! بابا این متن تاریخه.
از زبون خود امیرالمومنین اشکال میکردند شما چرا چهرتون این شکلیه؟!
معلوم میشه که اونا هم یه علی دیگه میخواستن.
ما گاهی با یه امیرالمومنین با یه امام حسینی مانوسیم که وقتی مواجه باهاش باشیم پس میزنیم همون جور که تصوری درباره امام زمان داریم.
میفرماید: که حضرت وقتی ظهور میکنند تعداد زیادی از شیعیان به حضرت میگن ما فکر نمیکردیم امام زمان این شکلی باشه برمیگردن از امام زمان، میگن اونی که تصور ما بود چیز دیگه بود.
ما خیلی خشونت داریم روایت داره امام زمان میگن ما خیلی خشنیم ما فکر نمیکردیم ما امام رئوفه مهربون اونجوری میخواستیم تو شمشیر از دستت نمیافته.
امامی که آدم تو ذهنش درست کرده خیلی خطرناکه.
چند وقت پیش دیدم یکی از این آقایونی که از این صاحبان چی بگم! بعضی تعابیر هم آدم میترسه، یه جریانیاند دیگه متصلند به لندن دارن تبلیغ شیعه میکنند.
بعد لیدر اینا که در قم سخنرانی کرده بود یکی دو سال پیش سخنرانی خیلی جالبی بود خیلی هم تو فضای مجازی به اشتراک گذاشته شد.
میگه که آقا برید بگردید بعد جالبه حالا اینا تاریخ دونی شون هم خیلی جالبه یعنی چیزهایی از تاریخ میگن که اول خیلی آدم جذب میکنه بعدا میری میبینی دروغه!
خیلی اولش جذابه، میگه: که برید تاریخ امیرالمومنین بخونین یک نفر پیدا نمیکنین از مملکت علی پناهنده سیاسی شده باشه! این خیلی جذابه دیگه.
این همه آدم ازاین مملکت داره فرار میکنه معلومه نقص حکومته، البته حکومت نقص زیاد داره قطعا ولی این پناهندگیها؛ بعد میگه اگر ما اسلام رو اجرا کرده بودیم کسی پناهنده نمیشد فرار نمیکرد؛ معلوم میشه که مشکل ما دراجرای اسلام بوده. ببین از حکومت علی کسی فرار نکرد! چقدر جذاب! خب این حرف وقتی بیاد این امیرالمومنین وقتی تو ذهن ما باشه من این روایت رو بخونم کسی باورش نمیشه، بخونم روایت رو؟
در کتاب الغاراته از نهج البلاغه قدیمی تر و مستند تره، سند کتاب به آسمون میزنه مثل سر به محکم قرص؛ تعبیر رو ببینید امیرالمومنین به مالک اشتر چی میگن؟ امشب همین یه روایت رو بخونیم بسمون بشه آقا خیلی جالبه یه بار دیگه بگم؟ اون آقا گفته بود اگه ما اسلام و درست پیاده میکردیم یه نفر هم فرار نمیکرد ببین سپاه علی مردم علی یک نفر هم پناهنده نشدند.
« عن مولى الأشتر قال: شكا عليّ – عليه السّلام – الى الأشتر فرار النّاس الى معاوية» بعد حالا ببینید مالک نشسته میخواد راهکار بده! خیلی این روایت، روایت قشنگ و جالبیه با همین روایت قشنگ کل ماجرای کربلا درمیاد که چرا امام حسین کشتن؟!
نه ماجرای عاشورا یک پروژه سی ساله هست؛ سی سال طول کشید تا امام حسین و کشتن! قدم به قدم امام حسین و کشتن.
امیرالمومنین با مالک نشست درد دل کرد گفت: مالک چرا دارن اینقدر فرار میکنند از مملکت ما سمت معاویه؟ علی درد دل کرد! گفت این چه وضعیه اینقدر فرار میکنند؟ همه دارن میرن که! بله اسلام انگلیسی فرق میکنه، اسلام انگلیسی شما فرق میکنه.
اسلام انگلیسی که خود ملکه میاد هیئت میگیره شام میده قبول داره اگه اسلام شما رو پیاده میکردیم کسی فرار نمیکرد! تو همه رو داری همه رقم آدم هم دارین جنس تون هم جور.
اما اسلام علی این شکلیه امیرالمومنین با مالک درد دل میکنه میگه: اینا چرا دارن فرار میکنند؟ چرا همه دارن میرن.
همه میخوان فرار کنند فرار مغزها راه افتاده من نمیخوام بگم این چیزی خوبیهها! نمیخوام بگم که اگه فرار مغزها تو یه کشوری اتفاق افتاد خوبه، تو حکومت امیرالمومنین هم بوده نه این چیز بدیه ولی تو حکومت امیرالمومنین هم بوده چیز خوبی نیست ولی تو حکومت امیرالمومنین هم بوده، خیلی جالبه حکومت امیرالمومنین فلان، اصلا یک ذره مشکلات نداشته همه تو اوج آرامش رفاه دعوا نبوده همه چی OK.
کسی چپ نگاه میکردن آویزونش میکردن از بالا دستها رو همینجوری میبریدن نه آقا. ببینید مشکلات امیرالمومنین چیا بود با مردم کوفه؟ مالک میگه آقا جنگ بصره رو که رفتیم همه خوب بودن با انرژی اومدن بعد جنگ اختلاف افتاد جنگ و پیروز شدنها بعد جنگ که پیروز شدن اختلاف افتاد!
بعد، تعادوا دشمنی زیاد شد، ضعفت نیة، نیت مردم سست شدن بی انگیزه شدن.
إ انقلابیون پای رکاب امیرالمومنین بی انگیزه شدن! مگه میشه؟
بابا شما که رهبرتون علی؟ باشه. نباید سست بشن.
« و ضجت طائفه ممن ملک من الحق یه طایفه» از آدمهایی که دور تو بودن به خاطر حقی که تو پاش وایستادی به ضجه افتادن خسته شدن یه عده آدم؛ یکم کوتاه بیا.
«و قلل عدد» تعدادمون کم شد. « و انت تاخذهم بالعدل» تو مردم به خاطر عدالت مواخذه میکردی علی سخت گیری میکردی « و تعمل فیهم بالحق» تو فقط میخوای به مرغ حق عمل کنی « وتنصف الوضيع من الشّريف» تو بین نخبگان و سیاسیون درجه یک روحانیون درجه یک و درجه دو با روحانیون درجه سه و چهار فرق نمیذاری.
صف اول نماز جماعتت هر کی بیاد وایمیسته دو سه صف باید خالی کنی برای نخبهها.
نماز امیرالمومنین نرده نداشت، نرده کشی نکرده بود هر کی میومد وایمیستاد؛ چون بده دیگه بعد طرف رئیس مدیر فرماندس میاد وایمیسته بعد فلان کارگر وضوش و گرفته اومده ته صف وایستاده بعد من بیام صف دوم وایستم! این بده دیگه.
مالک داره اینا رو به امیرالمومنین میگهها، مالک که خودش اوستا است ته تقوا و انصاف و مروته داره داره آسیب شناسی میکنه به امیرالمومنین میگه اینا خوب نیست به نظر من اینا به حکومتت آسیب میزنه.
«من العدل؟» بابا رفیقات و دیگه نگه دار یا امیرالمومنین!
طرف جزء اصحاب امیرالمومنین بود ماه رمضان عرق خورده بود شراب خورده بود حضرت فرمودند: بیارینش وسط میدون بگیرین حد جاری کنید.
آقا آدم رفیق خودش و که نمیزنه دیگه! این مدیر نباید فراری بشه! شما ببینید مدیرش رفته یه سیخ کوبیده خورده از بیت المال هم نبود دزدی هم نبود رانت هم نبود بعدم حکم ناحقی هم نداد هیچی فقط پولدارا دعوتش کرده بودن.
حضرت نامه مینویسن چه نامهای « غَنِيُّهُمْ مَدْعُوٌّ وَ فَقِيرُهُمْ مَرْجُوٌّ (1) » جایی دعوتت کردن پولدارا رو گفتن بیا فقراء گفتن نیا تو هم رفتی نشستی دیدی که سفره پهن کردن انواع و اقسام غذاها. حضرت میفرمایند: از امامت یاد بگیرو اکتفا به قرصین، ببین من دو قرص نون بیشتر ندارم یه دست لباس بیشتر ندارم حضرت فرمودند: اینا رو دارم بهت بگم از ته جهنم نجاتت بدم.
مالک به امیرالمومنین گفتش: که آقا « فَإِنْ تَبْذُلِ اَلْمَالَ يَا أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ تَمِلْ إِلَيْكَ أَعْنَاقُ اَلنَّاسِ » پولها رو بریز همینجوری دست خودمون میشه از حق شون خورد همه عاشق تو میشن مالک داره میگه: « و تصف نصيحتهم و تستخلص ودّهم » ببین معاویه چطور سری تو سرها شد همه رو تحویل میگیره هر کی به معاویه نزدیک تر باشه در دژ امنیتی بیشتری تو دژ امنیتی نداری هر کی میاد بهت نزدیک میشه بیشتر میترسه! چون دشمنیها باهاش بیشتر میشه تو هم رعایت نمیکنی.
هر کی به علی نزدیک تر میشد حساسیتها بهش تو جامعه بیشتر میشد بیشتر پاپوش درست میکردن بیشتر تهمت میزدن امیرالمومنین هم حمایت نمیکرد.
معاویه هر کی بهش نزدیک میشد یه مصونیتی پیدا میکرد کسی دیگه حق نداشت درموردش حرف بزنه وضعش هم خوب میشد. همه میرن اون ور دیگه غیر از اینه؟
اینا رو مالک داره میگهها! بعد میگه آقاجان « فتاقت أنفس النّاس إلى الدّنيا » بالاخره مردم دنیا رو دوست دارن پول و ریاست و رفاه دوست دارند « و قلّ من النّاس من ليس للدّنيا بصاحب» خیلی جالبه دافعه امیرالمومنین اینجاست حضرت میفرمایند: مالک وقتی کسی دلش به دنیا بنده کسی عاشق ریاسته، ثروته، اشرافی گری من هی این و ببندم بگم تو کاخت و داشته باش یه کاخ دیگه هم بهت میدم فقط سکوت کن، غرغر نکن.
حضرت فرمود: میخوان برن به درک که برن منکه نمیتونم این آدم نگهش دارم میخواد بره بره چیکارش کنم!
اینجاست که امیرالمومنین اکثر خطبههای نهج البلاغه اش درباره حب دنیاست.
مردم حواستون و جمع کنید مسئولی که دنبال موقعیته، اعتبار، ریاسته، شهرت مسئولی که متکبر چقدر از این ترسوندن ما رو. تو فرهنگ ما اینا بد نیست ماکجا از مسئول متکبر متنفریم؟
امیرالمومنین در غررالحکم میفرماید: مستی به غرور از مستی خمور بدتر.
اگه یه عکسی منتشر بشه یه مسئولی داره عرق می خوره چیکار میکنیم؟ پدرش و در میاریم. یه وزیری داره عرق میخوره، خانم بازه همه شورش میکنند.
حالا یه وزیری مغروره بهش انتقاد میکنن میگه: آقا همینی که هست! این از صد تا عرق خوری بدتر. چرا کسی شورش نمیکنه؟
اباعبدالله الحسین رفت تو گودی قتلگاه نشون بده خواص متکبر و شیفته دنیا اینقدر پستن که میتونند من حسین رو تکه تکه کنند. ببینید و بشناسید اینا اینقدر خطرناکند.
اینها آدمهایی که کنار امیرالمومنین بودند تو همه جنگها هم شرکت میکردند امیرالمومنین ببیند چیه این امیرالمومنین!
حضرت میفرمود: مالک تو از من تعریف کردی من خیلی عدالت دارم! من خیلی خودم در عدالت ضعیف میبینم. احساس میکنم من خیلی کوتاهی دارم در عدالت اونجور که باید باشم نیستم.
خیلی جالبه! بعد حضرت فرمودند که: میگی پولها رو یه کاری باهاش بکنم؟! من اگه این پولها مال خودم بود هم بین مردم مساوی تقسیم میکردم چه برسه به اینکه مال بیت المال و. فرمود که: خدا بهت خیر بده حرفهایی که زدی درسته منم خیلی قبولت دارم ولی من نمیتونم این کارا رو بکنم. من همین چند تا آدم محدود پیشم باشن با همینا کار رو پیش میبرم چند تا آدم خالص می خوام.
چشم طمع نداشته باشه جهادی باشه. بعد شما تو زیارت اربعین میخونین، گل همه ده شبی که ما سخنرانی کردیم همین پاراگرافه.
امام صادق( علیه السلام) که زیارت اربعین یاد میدادند یه تحلیلی کردند در مورد قاتلهای امام حسین کیا امام حسین و کشته؟ یه خط
«و بذل واستنقذ عبادک من الجهاله (2)» اباعبدالله خونش را داد تا مردم بیدار شوند. کیا کشتنش؟ « و قد توازر علیه من غرّته الدنیا » کسایی پشت به هم دادند حسین رو بکشند که فریفته دنیا بودند عاشق پستشون، موقعیتشون، دوست داره رئیس بشه. خیلی خطرناکه، اول بحث چی گفتم؟ از کجا جدایی و درگیری شروع میشه؟ از وقتی که محبتها بیاد؛ علی خدا رو دوس داره عاشق خداست مردم میگن: خدا کیلو چند!
پول، پول کجاست؟!
1: نهج البلاغه، نامه 45
2: بحارالانوار،علامه مجلسی، ج 98، ص331