access_alarm 1398/11/30

اینگونه قدرت به دست می‌آید

شاکله انقلاب و انقلاب تشکیلاتی

خودتون رو برای ضرباتی محکم آماده کنید؛ برای شلاق‌هایی مداوم، یکم با هم جدی بحث کنیم.

شیعه هنوز به عمق ماجرای فاطمیه پی نبرده؛ یکی از ماجراهای مهمی که ما در موردش معمولا آدرس غلط می‌دیم ماجرای فدک.

تحلیلی که در مورد فدک داریم اساسا غلطه؛ ما واقعه فاطمیه رو صرفا یک واقعه کلامی می‌بینیم؛ یک مساله علمی می‌بینیم؛ مسائل رو از منظر علمی، تئوری بررسی می‌کنیم؛ در حالی که این ماجرا بیش از این حرف‌هاست؛ ولی این ماجرای فدک رو ما چه جوری تحلیل می‌کنیم؟

یه باغی بوده به ارث رسیده؛ اینا اومدن ارث رو از چنگ حضرت زهرا با یه روایت جعلی درآوردند؛ حضرت زهرا هم قیام کردند برای این که خلاصه اثبات بکنند که این باغ مال منه و یک دعوای طرف مقابل رو باطل بکنند.

 

خب فاطمیه و فدک همینه واقعا؟ فدک یه چیز عجیب و غریبی است؛ فدک خودش موضوعیت داره؛ سرمایه‌ای که از این باغ به دست می‌اومده به اندازه بودجه یک دولت بوده؛ اول کاری که غاصبین ولایت امیرالمؤمنین کردند؛ اولین کار این بود که عاملینی که داشتند تو باغ فدک کار می‌کردند رو عزلشون کردند؛ عاملین خودشون رو گذاشتند که این پول بیاد توی خزانه خودشون؛ در واقع چه کار کردند امیرالمؤمنین رو؟

اولین کاری که کردند تحریم اقتصادیه؛ قبل از این که بخواهند فشار رسانه‌ای و ماجراهای دیگه رو درست بکنند؛ اولین کار تحریم اقتصادی؛ می‌دونستند امیرالمؤمنین پول نداشته باشه یار هم نخواهد داشت.

 

ما باید تحلیل کنیم که مردم دنبال پول بودند ول کردند حضرت زهرا رو؛ خب اصلا اصل ماجرا همینه؛ اصلا همینجور باید مدیریت کرد.

اصلا مردم رو باید با پول آورد؛ کی گفته نباید با پول آورد مردم رو؟ برید بزنید تو دهنش.

ما پول رو می‌خواهیم برای اینکه مردم رو باهاش جمع کنیم؛ بله.

المُوَلَفَةِ قُلوبُهُم[۱] میگه زکات رو کجا خرج کن؟ جایی که وقتی پول رو دادی جذب بشه.

 

یکی از موارد و مصارف زکاته؛ باید با پول جذب کنی؛ اصلا باید پول خرج کنی “باید” پول خرج کنی؛ برای این که باید پول خرج کنی باید پول داشته باشیم که خرج کنیم؛ اصلا باید پولدار باشیم.

نظام رو ماها آباد کردیم تشکیلات رو هم ماها خراب کردیم؛ هر جا نظام پیش رفته ما پیش بردیم؛ ماها… هرجا هم که می‌لنگه تقصیر کیه؟ باز ماها.

چطور تقصیر ماهاست؟ ماها باید دولت رو دست می‌گرفتیم؛ دست نگرفتیم.

آقا رأی رو ندادن بهمون؛ اصلا تو این دولتی که من میگم باید دست بگیریم رأیی نیست.

 

ماها گیرمون اینه که ماها باغ فدک نداشتیم؛ چهل سال از انقلاب گذشت چرا بچه‌های حزب الهی و انقلابی باغ فدک ندارند؟ الان دراویش رو چی سر پا نگه داشت؟ اون که قلدره صدایش رو می‌گذاره رو سرش؛ بعد مسئول دولتی هم میان میگن: ما نوکر دراویش هستیم؛ بخاطر اینه که دامداران و پچ پچ و کوفت و زهرمار مال اینا است؛ بازار رو می‌تونه فلج کنه؛ قطب اقتصادی است. این صحبت‌ها رواین شب‌ها این جت برای جذب نیست می‌دونید دیگه، این جا نمیایم  بشینیم کسی و جذب کنیم؛ برای جذب جاهای دیگه و مدل‌های دیگه صحبت می‌کنیم؛ اینجا می‌آییم؛ اینجا یه کار دیگه داریم؛

اینجا قرارگاهمونه؛ اگه طراحی عملیات داشته باشیم یه کاری باید بکنیم؛ یه اصطلاحی رو رهبر معظم انقلاب به کار بردند؛ توی این سخنرانی اخیر، آخرش یه جمله گفتند این جمله طلاییه؛ من این همون حرفیه که احساس می‌کنم رهبری یه چیز رو می‌خواهد بگه؛ حالا تعبیر قشنگی نیست ولی اون شعر مولوی میگه: من گنگ خواب دیده و عالم همه کر است.

 

من خیلی وقت‌ها احساس می‌کنم حالت رهبری در برابر ما اینه؛ اینجوریه؛ خیلی دستش بسته است برای این که یکسری حرف‌ها رو بزنه؛ این از اون حرف‌ها است که ایشون درباره آینده انقلاب آفت شناسی کردند و این‌ها آخرش فرمودند که: جوون‌ها کار رو دست بگیرند؛ جوان‌های انقلابی.

این حرف یعنی چی؟ خودشون رو آماده کنند؛ خب آماده کنند یعنی چی؟ آماده باش یعنی الان که دولت داری یا نه؟ الان چه کاره دولتی؟ این حسه، این درده، این احساس عملیات، این منطقه جنگی رو من تو دانشگاه نمی‌بینم.

تشکیلات رو فشل کردیم؛ شما چه جور خوابتون می‌بره شما به عنوان یک دانشجو؟ آقا من چه کاره مملکتم؟ شما همه کاره مملکتی؛ چرا جدی نمی‌گیری؟ دیگه چطور باید رهبری بگه؟ ایشون میگه من که میگم انقلاب حفظ میشه؛ بخاطر رویش‌های انقلاب میگم؛ اینا انقلاب رو نگه می‌داره؛ این حرف خیلی مهمه؛ حالا من یه سرفصلی دارم فقط بهتون میدم؛ روش بشین بیشتر کار کنین شاید بعدا با هم بیشتر جلسه داشتیم بیشتر حرف زدیم.

 

شما الان حس این رو داری مثلا وزیر صنایع همین الان نه بعدا بیست سال بعد، وزیر نفت همین الان وزیر نفتی؛ نه بالقوه دیگه؟ نه بالفعل! شما مسئولی بابت نفت؛ الان نفت ما فروش نمیره شما چکار کردی؟ خب به من چه؛ من نمره‌ خودم، درسم رو پاس کنم. همینجوری‌اند کلا همینجوری‌اند؛ مسئولین هم همین شکلی‌اند؛ کار پیش نمیره.

ابتکار مال اون بچه‌ای که لب خطه؛ اون محسن حججی ابتکار مال اونه؛ برگشته میگه که: من نشستم فکر کردم من رو اسیر گرفتند چکار کنم؟ من باید یک چیزی داشته باشم وقتی اسیر گرفتن بزنم دشمن رو؛ باید یه انگشتر دستم باشه روش بنویسم “یا فاطمة الزهرا“.

آقا فرمانده بهت گفته؟ فرمانده چیه؟ اون دستور تشکیلاتی؟ تشکیلات چیه؟ چی اصلا تشکیلات کیه؟ خودت باید بزنی بری؛ البته آقا فرمودند؛ فرمودند: اینایی که دارم میگم بنا نیست که این ساختار نظام رو بزنی به هم ساختار رو خراب کنی؛ وضعیت موجود رو به هم بریزی؛ نه؛ ولی باید پوست بندازه این تشکیلات آروم آروم.

 

اول چی می‌خواهد؟ یه چیزی می‌خواهد در سایه؛ این تعبیر دولت سایه لغت قشنگیه؛ یه چیزی باید در سایه باشه؛ شما الان شهرداری در سایه‌تون کجاست؟ شما برای همین مدیریت دانشگاه چیزی در سایه دارید یا ندارید؟ شما الان باید یک گروه بشید؛ یک لکنه بشید؛ یک  NGO بشید؛ نظارت بکنید به کار مسئولین خود دانشگاهتون؛ مچ بگیرید؛ نه مچ گرفتن برای این که خراب کنید؛ برای این که آباد کنید؛ بعد کم کم به حسابت میارند.

این آقا همه چی، زیر و زبر ما رو داره؛ بعد شبکه‌ای دارن کار می‌کنند؛ این دانشکده، اون دانشکده، این رشته، اون رشته، بعد بعداً هرکی خواست تو این شهر شهردار بشه؛ باید دم شما رو ببینه؛ اصلا میاد ازت نظر میخواد؛ میگه شما کار کردی باید به ما کمک کنی؛ اینجور قدرت ایجاد میشه؛ نه این که شب انتخابات بریم برای فلانی رأی جمع کنیم بعدا رئیس جمهور شد ما هم یه جایی یه کاره‌ای می‌شیم. اِ رأی نیاورد هیچی دیگه؛ ما بدبخت شدیم هیچی از ما در نمیاد اینجوری نیست؛ تو متن ماجرا چی دستته؟ چیکار داری می‌کنی؟ چقدر نیازهای مملکت رو می‌شناسی تو رشته های خودت؟

چقدر نشستی روش کار کردی؟ ده‌ تا مسأله که مربوط به رشته شما است رو به من بگید؟ دارید آمارش و یا نه؟ ما درس خودمون رو پاسش کنیم بریم یه جایی استخدام بشیم یه دنیا و یه زنی و… هیچی درست نمیشه اینجوری خیالت راحت باشه. جهادی باید کار کنیم.

 

۱: سوره توبه، آیه ۶۰

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *