بعضیها از آب کره میگیرن؛ از کمترین فرصتها انگار استفاده میکنن و یک بیداری براشون حاصل میشه؛ خب اینها چه اتفاقی براشون میافته اون اتفاق رو باید در موردش صحبت بکنیم؛ این اتفاق خوب چیه؟ این اتفاق خوب برای کسی بیافته دیگه معنای گناه رو میفهمه؛ نسبت به گناه حساس خواهد بود و اهل پرهیز خواهد بود، اهل توبه و استغفار خواهد شد و یه زندگی بسیار شیرین، هیجان انگیز، معنوی، نورانی، قوی و زندگی لذت بخش عالی پیدا خواهد کرد.
اون اتفاق خوب بیدار شدن یک انگیزهی غریزی ولی انگیزهی خفته، پنهان در وجود انسان که بالاترین هدف رو نسبت به بالاترین هدفی که انسان میتونه در زندگی داشته باشه، موضع انسان رو مشخص میکنه؛ بزرگسالان همیشه به دنبال معنا در زندگی هستند؛ معنا یعنی هدف نهایی که باید این زندگی داشته باشه؛ اگر ما اهل برنامه ریزی باشیم، برنامه ریزی ما رو میرسونه به بالاترین هدف که براش برنامه ریزی کنیم؛ ما رو اهل شفاف نگاه کردن به اهداف میکنه و بعد کم کم میگردیم دنبال بالاترین هدف اگر منفعت طلب باشیم میگردیم دنبال بالاترین منفعت؛ بالاترین هدف نمیتونه برای انسان چیزی جز خدا باشه؛ اگر آدم یک کمی به این خدا متوجه بشه و مومن بشه میدونی چه اتفاقی میافته؟
اون اتفاق خوب، یک حس در انسان بیدار میشه؛ یک غریزه در انسان فعال میشه؛ یه حسی در انسان بیدار میشه وقتی انسان متوجه خدا میشه به نام حس پرستش؛ غریزهی پرستش؛ خدایا میخوام بپرستمت؛ میخوام عبد تو باشم؛ تعلق به تو داشته باشم؛ دیگه کم کم عشق اش به این میشه که فرمان خدا رو گوش کنه؛ این یک آیین نیست؛ یک غریزه است؛ یک احساس باطنی و فطریه؛ این اتفاق خوب بیدار شدنه حس پرستشه؛ اگر هم امام زمان (ارواحنا له الفدا) میخوان بیان عدالت رو برقرار بکنند و جهانی پر از عدل و داد و آرامش و امنیت ایجاد کنند، برای بیدار شدن این حسه.
اگر در تو این غریزه و حس بیدار شده شما فریادش و بزن؛ من هم عشقمه که او را بپرستم؛ که او را اطاعت کنم؛ خدا برای این فرقهی ناجیه برنامه اعلام کرده؛ مثلا نماز جماعت، گفته بیاید خودتون رو تو این صفوف قرار بدید که به همه اعلام کنید روزی سه مرتبه؛ شما هم مقابله کنید با آنانی که معصیت پرودگار میکنند؛ شما بگوئید من مطیعم؛ در هر رفتاری اطاعت کنی آنقدر معلوم نمیشود که در نماز اطاعت کردی.