اینها مهمه عزیزانها، من بهم بگن آقا بیا برو در مورد مهدویت صحبت کن میگم آقا نود درصد این دل باید درست بشه تا بتونم صحبت کنم، مگه میشه تا آدم جهاد اکبر نکنه بیاد توی این عرصهها جولون بده و مردم را به سمت مهدویت بکشونه؟
مثالهایی من دارم از آدم هایی که بدون استاد زدن به خط و الان چپ کردن بدجور. دخترخانمی که خواستگارش رو رد کرده خانوادش تماس گرفتن، آقا ما متوجه شدیم این میگه: خواستگار اصلی من امام زمانه، پسری که پدرش رو با چاقو تیکه تیکه کرد، با این استدلال که پدر من از یاران دجاله و از دشمنان امام زمان( عج). اصلاً شیطان شما رو میکشونه به عرصه وهم، چرا؟ چون این طنابی دستش نیست عزیز من، هم استاد اخلاق عرض کردم؛ هم استاد چی؟ متخصص تو حوزه مهدویت، فلان منبری سخنران خوبیه، منبری خوبیه اما الزاماً تو حوزه مهدویت ممکنه تخصص نداشته باشهها، برین به متخصص تو حوزه مهدویت رجوع بکنید، باید ارتباط داشته باشید؛ وظیفه این آقایان هم هست که به این مراجعات چیکار بکنند؟ پاسخ بدن، وظیفه حوزه است پاسخ بده، اینا خطره.
این چیزایی که من واقعا، انحرافاتی که من دیدهام از همین جا بوده، شیطان در من و شما وهم به وجود میاره، دوبار برای من رائفی پور در ماشین رو ببند و باز بکنند، استاد استاد کنند، دکتر دکتر کنند؛ توهم میزنی به خدا قسم، قاطی میکنی، میگی لابد خبریه، نکته دیگهای که میخوام محضر شما بزرگواران عرض بکنم که خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی کلیدیه این که آقا امام صادق( علیهالسلام) فرمود: شیطان فقط با شیعیان ما کار داره، از طرفی دیگر تو بحث صراط مستقیم ما داریم روایات که آقا« نَحنُ صِراطُ المُستَقیم[1]» ماییم، اهل بیت میفرمایند. امیرالمؤمنین میفرماید: أنا صراط مستقیم. شما بیرون این صراط باش هر جایی میخوایی باشی باش و هر کاری میخوای بکنی بکن، شیطان باهات کاری نداره، فهمیدی چی شد؟ بیرون این صراط نماز بخون؛ کاریت نداره برو بخون، بیرون این صراط دور خونه کعبه انقدر بچرخ که سر گیجه بگیری کاریت نداره، اصلا یک جاهایی نماز صبح بیدارت هم میکنه، بیرونم نمیاد.
خُب شیطان هم به اندازه انبیاء صراط مستقیم رو میشناسه، قرآن میگه؛ لَأَقعُدَنَّ عَلی صِراط، لأقعُدَنَ سه تا ترکیب داره دیگه؛ من سر صراط نشستم، پس صراط و میشناسی نشستی. ببینید اینجوری نشسته گرفته، رد بخوای بشی باید از لای دست و پاش رد بشی، کارتم داره، تجربهام داره؛ همچین تو رو نگات که میکنه تو رو براندازت میکنه میگه: اوه این چقدر شبیه اون بابایی که 2347 سال پیش زدمش زمین. انقدر از این آدمها کله پا کرده تا نگامون میکنه؛ اوه این تمومه کارش، مثلا. نمیشه از این صراط بی حَبلُ الله مَتین پیش رفت. باید به قول اون شاعر؛ حالا شعره دیگه؛ یک دست جام باده و یک دست زلف یار/ یک دست قرآن و یک دست عترت، رجوع به عالمش و متخصصش و پیش رفتن تو این مسیر وگرنه خراب میکنی.
جایی میرسه که شیطان انقدر استادانه پیش مییاد؛ عرض کردم که نمییاد برای یک آدم امام زمان بگه عرق بخور که، این جا لازمه بمونی مثلا تو مشهد سایتی رو بگردونی یا کانال تلگرامی رو بگردونی که کسایی که دارن میرن اربعین به اون رجوع میکنند کارشون درست بشه، چونان عشق و شوق اربعین میندازه به دلت که بیا و ببین که یک لحظه با خودت بگی منم برم در خیل عظیم این کسانی که پیاده دارن میرن. اینجوری تورو از رده خارج میکنه، خُب این سایته که پرید خُب الحمدالله. تازه شدی شبیه سی میلیون آدمی که اونجا دارن راه میرن، بین دو تا خیر مخیرت میکنه؛ اونجا باید نگاه کنی، ببنید برای تشخیص راه درست، ببینی کدام نور بیشتری داره و نفست کدوم و کمتر میخواد. متوجه شدی چی شد؟ ببینید؛ دوست داری بری پیاده روی اربعین، فهمیدی چی شد؟ دوست داری یعنی دلت میخواد، میگه اون جا اونی که دلت میخواد رو انجام نده.
1- نورالثقلین، ج 1، ص 17