access_alarm 1398/10/20

کدامین آیه را دروغ می‌پندارید؟ – قسمت اول

کدامین آیه رو دروغ می‌پندارید؟ ( فَبِأَیِ آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِبَان [۱]) بعضی‌ها فکر می‌کنند که هر مسئله‌ای رو که براشون سوال ایجاد می‌شه؛ بدون توجه به تاریخ، بدون توجه به اتفاقات گذشته که اتفاق افتاده سریع می‌خوان انکار بکنن؛ این روش، روش درستی نیست؛ ما وقتی نگاه می‌کنیم می‌بینیم خیلی از مسائلی که ما درباره مهدویت می‌گیم و بعضی‌ها می‌خوان القا بکنن که نه اصلا امکان نداره؛ شدنی نیست؛ مگه می‌شه؛ ما می‌بینیم اتفاق افتاده و کاملا شدنی است و قابل قبوله؛

 

به بعضی از موارد می‌خوایم با هم اشاره بکنیم؛ اولین نکته‌ای که وجود داره اینه؛ آیا مهدویت رو و بحث موعود رو و آمدن موعود رو همه قبول دارن؟ جواب، بله؛ همه‌ی ادیان بحث آمدن موعود رو مطرح کردن حتی ادیان غیر الهی هم گاهی وقت‌ها آمدن کپی برداری کردن از ادیان الهی؛ آمدن اصل موعود رو مطرح کردن؛ لذا اصل موعود، آمدن موعود الهی و موعود رو در واقع همه قبول دارن و همه مطرح کردن؛ و طبیعی هم هست که قراره یک کار جهانی رخ بده و قراره که بدی‌ها از بین بره این نیاز به یک رهبری آگاه ، دانا و جامع الشرایط داره که بتونه همه‌ی این‌ها رو رهبری بکنه.

 

نکته دیگه که وجود داره این است که آیا این بحث مهدویت و موعود گرایی، آیا در قرآن مطرح شده؟ آیا قرآن به این موضوع پرداخته؟

جواب اینه: بله، مهدویت در آیات مختلفی اصل مهدویت گفته شده یعنی اینکه آینده، آینده‌ای است که ترسیم شده؛ آینده‌ای که نگرانی‌ها، خوف و نگرانی‌ها تبدیل به امنیت می‌شه؛ آینده‌ای که پر از صلح و صمیمیت و خوبی‌هاست؛ آینده‌ای که خداوند اراده کرده؛ این هم تعابیر قرآن با تعابیر اراده است؛ یعنی اگر روایاتی هم نباشه ذیل این آیات، آیات به صراحت دارن مطرح می‌کنن؛ سخن از یک قانون می‌گن؛ ( وَ لَقَد کَتَبنَا فِی الزَّبوُرِ [۲])

آیه‌ی ۱۰۵ سوره انبیاء به عنوان یک قانون مطرح می‌کنه؛ ما در زبور آوردیم؛ در کتب آسمانی دیگر هم آوردیم؛ جالبه زبور با همه‌ی تحریف‌هایی که رخ داده همین الان این آیه وجود داره که هان! شریران منقطع خواهند شد و شایستگان وارثان زمین خواهند شد؛ همین الان هم وجود داره.

 

ما در کتب  آسمانی آوردیم که آینده‌ی جهان آینده‌ای است که صالحان وارث آن خواهند شد یا در آیات دیگر بحث اراده خدا رو مطرح می‌کنه؛ بحث وعده خدا رو مطرح می‌کنه؛ اراده، وعده، این‌ها یک امری است که حقیقتی است شدنی است؛ یک واقعه‌ای است که حتما رخ میده و اِلّا خداوند خلف وعده باید بکنه و خداوند خلف وعده نمی‌کنه؛ پس اصل مهدویت مطرح شده؛ بله اون ویژگی‌ها مطرح شده؛

 

گرچه روش قرآن بر این هستش که اَمره روایات می‌یان برای تبیین آیات؛ یعنی اصول و کلیات رو قرآن مطرح می‌کنه و به صراحت هم می‌گه؛ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاس پیامبر ما این‌ها رو می‌گیم برای اینکه تو برای مردم تبیین کنی؛ تو تبیین بکن مردم؛ ( لِتُبَیِّنَ لِلنَّاس ما نُزِّلَ إلَیهِم [۳]) و یا ( مَا ءَآتَاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهَاکُم عَنهُ فَانتَهُوا [۴]) یه سری امور رو قرآن حتی در رابطه با نماز، نماز، کلیات نماز آمده؛ یه جاهایی هم بعضی جزئیات نماز آمده؛ مثل نماز خوف در جنگ و این‌ها؛ اما همه‌ی جزئیات نماز نیامده؛ کجا؟ دورکعت چی بخونیم؟ چهار رکعت چی بخونیم؟

این‌ها رو پیامبر برای مردم تبیین کرده با همه‌ی اهمیت نماز؛ بنابراین اصل ولایت آمده در قرآن؛ آیات مختلفی ولایت رو مطرح کردن؛ اصل مهدویت آمده؛ بعضی جزئیات هم آمده؛ اما همه‌ی جزئیات، نام افراد، نه؛ این رو روایات مبین و تبیین‌گر اون هستند؛ چون قراره این کتاب قانون اساسی همیشه بمانه و افرادی انگیزه پیدا نکنن که اگر اسم‌هایی اومد بگه من این رو قبول ندارم یا من نمی‌خوام.

 

قرآن هم از افرادی نام می‌بره با این که اسامی رو می‌دانستن باز انکار کردن؛ قرآن افرادی که منتظر آمدن پیغمبر بودند؛ اما وقتی پیغمبر آمد، انکارش کردن؛ با اینکه او رو می‌شناختن؛ (کَمَا یَعرِفونَ اَبنَاءَهُم [۵]) مثل اینکه بچه‌های خودشون رو می‌شناختن، پیغمبر رو می‌شناختن؛ ولی وقتی دیدن با منافعشون سازگار نیست انکار کردن؛ پس بنابراین مهدویت هم در ادیان مطرح شده؛ به عنوان موعودگرایی و هم در اسلام، در قرآن کاملا مطرح شده؛ در منابع شیعه و سنی هم بحث مهدویت آمده؛ یعنی شیعه و اهل سنت در اصل مهدویت شکی ندارند؛ در اینکه مهدی فرزند پیغبره شکی ندارند؛ در اینکه هم نام پیغمبره با هم اختلافی ندارند؛ در اینکه از نسل حضرت زهرا (سلام‌ الله‌ علیها) است اختلافی ندارند؛

 

در اینکه حضرت عیسی (علیه‌السلام) به یاری او می‌یاد و پشت سر او نماز می‌خونه؛ در او تردیدی ندارند و در اینکه او میاد عدالت رو بر جهان حاکم می‌کنه در این تردیدی ندارند؛ پس اصل این هم در اون تردیدی نیست؛ نکته دیگه‌ای هم که اشاره کردم این بود که قرآن برخی از اون  ویژگی‌ها و خصوصیات اون جامعه مهدوی رو مطرح می‌کنه؛ مثلا حتی برخی از خصوصیات یاران رو هم مطرح می‌کنه( وَعَدَ اللهُ الَذّینَ ءَآمَنوا مِنکُم وَ عَمِلُوا الصالِحَاتِ [۶]) وعده برای اهل ایمان و عمل صالح؛ یا ( یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَالِحونَ [۲]) بندگان صالح و شایسته من؛ اینم برخی از اون ویژگی‌ها رو که در واقع قرآن مطرح می‌کنه.

 

( فَبأی آلاءِ رَبِکُما تُکَذِبان[۱]) چطور بعضی‌ها با اینکه دیدند حضرت ابراهیم( علیه‌السلام) رو وقتی خبر به نمرود رسیده بود؛ به هر طریقی حالا براش خواب دیده بودند؛ پیش‌گویی کرده بودن؛ هرچی؛ که فرزندی به دنیا خواهد آمد که بساط ظلم و ستم او رو برمی‌چینه؛ نمرود تمام تلاشش و کرد تا حضرت ابراهیم رو از بین ببره و خداوند اراده کرد و ابراهیم سالم ماند و با همه اینکه افراد زیادی کشته شدند؛

 

اما ابراهیم سالم ماند و یا حضرت موسی( علیه‌السلام) با اینکه فرعون شنیده بود کسی خواهد آمد بساط او رو برمی‌چینه؛ فرعونی که ادعای خدایی می‌کرد؛ زنان زیادی رو کشت؛ فرزندان زیادی رو کشت؛ تا موسی به دنیا نیاد؛ اما خدا اراده کرد؛ حتی خود فرعون و همسرش شدند خدمتکار موسی و موسی در کاخ او رشد پیدا کرد؛ خدا اراده کرد؛ موسی ماند و بساط ظلم و ستم رو برچید و وعده خدا تحقق پیدا کرد؛

 

خدا اراده کرد ابراهیم ماند و بساط نمرود برچیده شد و اراده خدا تحقق پیدا کرد؛ همون خدایی که می‌تواند موسی و ابراهیم را حفظ کنه؛ همون خدا هم توانست حضرت مهدی( علیه‌السلام) رو با همه‌ی فضایی که حاکمان ظالم خبر داشتند که مهدی‌ خواهد آمد؛ بساط ظلم و برمی‌چینه؛ افراد زیادی رو دستگیر کردند؛

 

بازجویی‌های مختلف کردند که مبادا مهدی( علیه‌السلام) به دنیا بیاد؛ اما خدا اراده کرده بود و حضرت مهدی( علیه‌السلام) به دنیا آمده بود؛ اینجا این مطلبه؛ کسی که ماجرای حضرت موسی( علیه‌السلام) و حضرت ابراهیم( علیه‌السلام) رو قبول داره؛ کسی که قدرت خدا رو قبول داره؛ آیا برای او جایی برای انکار و تکذیب می‌مونه؟ که خدا بتواند و توانسته حضرت مهدی( علیه‌السلام)  رو از چشم جاسوسا حفظ کنه؛ بله فضایی که بود، یک فضایی بود که حضرت امام حسن عسگری( علیه‌السلام) در زندان نبود؛ حضرت امام حسن عسگری( علیه‌السلام) در پادگان بود؛ یه منطقه نظامی بود؛ اما خدا اراده کرد که دشمن متوجه نشد؛ متوجه ولادت حضرت مهدی( علیه‌السلام)  نشد؛ بعد هم جاسوساشون آمدند؛

 

زمانی آمدند که حضرت مهدی( علیه‌السلام) به دنیا آمده بود؛ چند سالی هم از ولادت او می‌گذشت؛ بنابراین چگونه کسی که اون ولادت‌های حضرت موسی و ابراهیم و حفظ اون‌ها رو توسط خدا رو دیده می‌تواند ولادت حضرت مهدی( علیه‌السلام) رو انکار کنه؛ با اون همه روایات مختلف و وعده‌هایی که از اهل بیت( علیهم‌السلام) بر آمدن حضرت مهدی( علیه‌السلام) بوده و اینکه حضرت امام حسن عسگری( علیه‌السلام) فرزند بزرگوار خودشون رو به خیلی‌ها نشون دادند؛ اینکه برای فرزند بزرگوارشون عقیقه قربانی کردند یعنی گوسفند قربانی کردند؛ به خانواده‌ها دادند؛

چون مستحب کسی که فرزند دار می‌شه، عقیقه کنه؛ یعنی گوسفندی قربانی کنه و به دیگران اطعام کنه و افراد مختلفی که در طول تاریخ حضرت مهدی( علیه‌السلام)  رو دیدن؛

 

افرادی که هنگام نماز بر امام حسن عسگری( علیه‌السلام) حضرت مهدی( علیه‌السلام)  رو دیدن و افرادی که گفتیم امام حسن عسگری( علیه‌السلام) حضرت مهدی رو نشون ایشون داد؛ اون زنی که به عنوان قابله و ماما هنگام ولادت حضرت مهدی( علیه‌السلام) پیش مادر بزرگوارشون حضور داشتند؛ جناب حکیمه که هنگام ولادت حضور داشتند؛ کسانی که در واقع شهادت بر ولادت حضرت مهدی( علیه‌السلام) دادند؛ دو خدمتکاری که شهادت بر ولادت دادند و افراد متعددی که در طول تاریخ که نمی‌تونیم بگیم همش دروغه؛ این‌ها آمدند و حضرت مهدی( علیه‌السلام) رو دیدند و شهادت بر حضور و وجود و ولادت اون بزرگوار دادند؛ بنابراین تکذیب این و دروغ پنداشتن او از سر ناآگاهی است .

 

۱: سوره مبارکه الرحمن، آیه ۱۳

۲: سوره مبارکه انبیاء، آیه ۱۰۵

۳: سوره مبارکه نحل، آیه ۴۴

۴: سوره مبارکه حشر، آیه ۷

۵: سوره مبارکه بقره، آیه ۱۴۶

۶: سوره مبارکه نور، آیه ۵۵

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *