access_alarm 1394/08/26

ابلیس رفت بالای کوهی، با صدایی بلنـــــد فریاد کشید و …

ابلیس رفت بالای کوهی، با صدایی بلنـــــد فریاد کشید و سران لشکرش رو جمع کرد.

گفتند: ای آقای ما! چه شده؟! ابلیس گفت: آیه ای نازل شده [که بدنم به لرزه افتاده چون مایه نجات آدمهاست] که خدا به پیامبرش فرمود: «آدمیان وقتی مرتکب عمل زشتی شوند و یا به خود ستم کنند، به یاد خدا بیفتند و از گناهانشــــون توبه کنند و چه کسی جز خداست که گناهان رو می بخشه» آل عمران؛آیه۱۳۵

ای شیاطین! کدومتون میتونید با این آیه مقابله کنید؟ یکی از شیاطین بزرگ گفت من نقشه ای دارم که… و ابلیس طرح اونو نپذیرفت! یکی دیگه از شیاطین طرح دیگه ای داد که باز هم مورد پسند ابلیس واقع نشد! در اینجا “وسواس خنّاس” گفت: من میدونم راهش چیه و از عهده اش برمیام. آدمها رو با وعده ها و آرزوها سرگرم می کنم و وقتی مرتکب گناه شدن، توبه رو از یادشون می برم. ابلیس گفت: تو از عهده اش بر میای. سپس این ماموریت رو تا دامنـــه قیامت به او سپرد.(علامه طباطبایی/تفسیر المیزان/ج۲۰/ص۵۵۷)

دوستم دارد »» خدا..
هر جا که هستی بیا، گرچه که پستی بیا
توبه شکستی بیـــــا، دوست نظر می کنـد
ای شده غرق گناه، خواب گران تا به کی؟
چاره ی درد تو را، دیـــــــده ی تر می کند…

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *