در شب ۱۷ رمضان، پيامبر به معراج رفتند.
صبحش، شيطان خدمت پیامبر آمد و گفت: يا رسول الله! شب گذشته كه به معراج رفتید، در آسمان چهارم طرف چپ (بيت المعمور) منبرى بود شكسته و سوخته که به رو افتاده بود! آيا منبر رو شناختید و متوجه شديد كه از كيست؟
پیامبر فرمودند: از كيست؟!
شيطان گفت: از من.. آن منبر از من بود! بالایش مى نشستم و ملائكه پاى منبرم حاضر می شدند، برای آنها راه بندگى می گفتم؛ ملائكه از عبادت و بندگى من تعجب میكردند! هر وقت تسبيح از دستم مى افتاد، چندين هزار ملك بر مى خاستند و تسبيح را مى بوسيدند و به دست من میدادند! «اعتقاد من اين بود كه خدا، از من بهتر، خلق نکرده» ولى يك بار ديدم امر برعكس شد…
[آیا من خودمو بهتر از دیگران میدونم؟!
عبادت برای کلفت دانستن خود، نیست! ]
(خزينه الجواهر/ص۶۴۶)