تاریخ، خیانتِ چه کسانی را در خود ثبت کرد؟ وضعیت منطقه در غیبت صغری چگونه بود؟ علت اصلی تبعید امام عسکری (علیه السلام) به سامرا چه بود؟ سازمان وکالت چگونه گسترش یافت؟ مهمترین وکیلان چه کسانی بودند و چه میکردند؟ از نواب خاص چه میدانید و سرنوشت آنها چه شد؟ …
خلافت عباسیان بیش از پنج قرن شد [ از سال ۱۳۲ تا ۶۵۶ هجری قمری ] که آغاز آن همزمان با عصر امامت امام صادق علیه السلام بود.
در طول این پنج قرن (حدود ۵۲۴ سال) خلفای عباسی اینها بودند: به ترتیب؛ سفّاح، منصور، مهدی، هادی، رشید، امین، مامون، معتصم، واثق، متوکل، منتصر، مستعین، معتز، مهتدی، معتمد، معتضد، مکتفی، مقتدر، قاهر، راضی و متقی.
در سال ۲۲۰ قمری (یعنی ۴۰ سال قبل از آغاز غیبت صغری) معتصم عباسی پایتخت جدیدش را شهر سامرا انتخاب کرد، به همین دلیل آن را ساخت و مرکز خلافت خود قرار داد. او بیش از ۴۰۰۰ غلام خریداری کرد که به دستور خلیفه لباسهای فاخر میپوشیدند [از دیگر سپاهیان، ممتاز شده بودند] و در بازارها و خیابانهای بغداد سواره حرکت میکردند، مردم را آزار میدادند و گاهی آنها را لگدکوب اسبهای خود میکردند!
بیشتر وزیران و امیران عباسی، افرادی بیکفایت و ستمگر بودند؛ در تحقیر و شکنجه و از بین بردن حقوق مردم از هیچکاری دریغ نمیکردند! مثلا محمد بن عبدالملک (وزیر واثق) مردم را در تنوری پر از میخ شکنجه میداد! میگویند که خود او را هم در همان تنور کشتند.
بغداد گرچه مرکز خلافت نبود اما شاهد فتنه ها و آشوب های بسیاری بود. متوکل عباسی ارتشی ایجاد کرد به نام شاکریه؛ این ارتش متشکل از افراد ضد علوی از مناطق مختلف بودند! آنها در سال ۲۴۹ (قمری) با فریاد و جنجال دست به شورش زدند، به زندانها هجوم بردند، یکی از دو پل معروف بغداد را نابود کرده و دیگری را به آتش کشیدند! در سال ۲۵۲ نیز ارتش بغداد دست به شورش زد، مغازه های اطراف پل بغداد را تصرف کرده، غارت کردند و تعدادی را به آتش کشیدند!
گوشه ای از وضعیتِ امنیتِ منطقه در دوران تولدِ امام، پاسخ میدهد…
در سال ۲۵۲ قمری (سه سال قبل از ولادت امام) اشرار به رهبری مساور بن عبدالحمید قیام کردند! در سال ۲۵۴ کارشان بالا گرفت و بر اطراف موصل مسلط شدند! مردم به هراس افتاده بودند، او حتی خانه امیر را به آتش کشید… مساور آن قدر قدرت پیدا کرد که بر بیشتر شهرهای عراق مسلط شد! و در نهایت پس از درگیری و غارت در سال ۲۶۳ مُرد.
متوکل(متوفای ۲۴۷قمری) این موجود ناقص و مریض؛ پلیدترین، آلوده ترین و بدنام ترین خلیفه ی عباسی، کسی که قبلا در زمان خلافت برادرش در زندان بود و بنا بود اعدام شود اما نشد! امام عسکری علیه السلام دوران چنین فردی زندگی میکرد!
متوکل به طور رسمی انزجار و تنفرش از ذریه علی علیه السلام را یاد میکرد. شیعیان در زمان او مصیبتهایی متحمل شدند که در عهد هیچیک از خلفای ستمگر گذشته، ندیده بودند! تحریم اقتصادی، منع هرگونه احسان و نیکی در حق آنها… کار به جایی رسید که گویند گروهی از زنان علوی که نخریسی میکردند، تنها یک پیراهن داشتند و به ترتیب آن را به تن میکردند تا نماز بخوانند! متوکل در همان زمان، میلیونها دینار خرج عیاشیهای خود میکرد و اموال بسیاری به رقاصه ها، دلقکها و آوازهخوانان میداد…
همه ی خلفای عباسی اهل عیاشی بودند؛ بیش از ۵۰۰ سال حکومت بنی عباس (یعنی بعد از امام صادق تا دوران غیبت امام مهدی علیهما السلام)، آنها بیشتر دوران زندگی ننگینشان را میان جامهای شراب و آغوش کنیزان زیبا به سر میبردند! بهترین هدیه برای آنها شراب بود و کنیزان ماهرو! خلفایی که میان تار و تنبور و عود بودند، یا سر در دامن خواننده ای داشتند یا بر روی سینه ی نوازنده ای!
شیعه به لحاظ فکری اعتقادی در جایگاه شایسته ای قرار داشت؛ احادیث و اصول امامان در کتب خاصی جمع آوری شده بود. شاگردان بزرگ و کارآمدی برای کارشناسی حوادث و دفاع از کیان اعتقادی و فقهی شیعه در برابر فرقه ها و گروه های مختلف، تربیت شده بودند. آنها برای ورود به عصر غیبت تقریبا آماده شده بودند، ارجاع شیعیان به وکیلانِ ائمه پُر رنگ شده بود.
این سازمان در عصر امام صادق(علیه السلام) بنا شد؛ آن حضرت تعدادی نماینده تعیین کرد تا میان امام و شیعیان «نقش ارتباطی» داشته باشند. در عصر امام کاظم(علیه السلام) منسجمتر شد و تا عصر امام جواد(علیه السلام) به ساماندهی بهتری رسید و فعالیت وسیعی را آغاز کرد. در عصر امام هادی و امام عسکری(علیهماالسلام) با شدت بیشتری پیش رفت. فعالیتش در غیبت صغرا به اوج رسید چرا که تنها وسیلهی ارتباطی شیعه با امام در عصر غیبت، این سازمان بود.