امام زمان فرزندِ امام حسین است. کربلا محلِ گمشده هاست و هر چه گم شده است در آن پیدا می شود؛ اگر غدیر و مهدویت گم گشته، در کربلا یافت می شود! حرکت به سوی کربلا؛ مساوی است با دعای ندبه؛ مساوی است با خطبه ی زینب، و سوره یوسف و حرکت انبیا به سوی مهدویت…
(سلام الله علیهم اجمعین)
مصیبت و بلا، رشته ی تعقلات به غیر خدا را قطع می کند، ناخالصی ها را از بین می برد و انسان را از فتنه ی نفس و گرفتاری به آن نجات میدهد.
حضرت یعقوب ۲۰ یا به نقلی ۴۰ سال به دردِ فراق یوسف مبتلا شد؟ بی شک خدا نمی خواهد انسانِ مؤمن را اذیت کند، بلکه قصد دارد او را به وسیله ی بلا، مخلص کند تا قلبش فقط متوجه خدا باشد؛ بلا بهترین نردبان سلوک است.
حضرت مهدی علیه السلام به سید رشتی می گوید: «شما چرا نافله نمی خوانید؟ نافله، نافله، نافله! شما چرا عاشورا نمی خوانید؟ عاشورا، عاشورا، عاشورا! شما چرا جامعه نمی خوانید؟ جامعه، جامعه، جامعه!» [نجم الثاقب، ص۶۰]
در منابع معتبر هیچ گونه اشاره ای به سرگذشت مادر امام زمان، بعد از تولد فرزندش نشده، البته سخنی که در این باره نقل شده این است:
«چون جعفر کذّاب، خانه امام عسکری(علیه السلام) را غارت نمود، ابوعلی می گوید: کنیزی از منزل ایشان از دست جعفر فرار کرده و به خانه من پناه آورد. او گفته که در ولادتِ سید حاضر بود و مادر او صقیل نام داشت (صقیل یا صیقل از دیگر نامهای مادر امام مهدی ست)
سربازیِ منجی بزرگی که می خواهد “با تمام مراکز قدرت و فساد بین المللی مبارزه کند” احتیاج به خودسازی و آگاهی و روشن بینی دارد.
ما امروز وظیفه داریم در آن جهت حرکت کنیم تا برای حضور آن بزرگوار آماده شویم؛ شنیده اید در گذشته کسانی که منتظر بودند، سلاح خود را همیشه همراه داشتند؛ این یک عمل نمادین است و به دین معناست که انسان از لحاظ علامی و فکری و عملی باید خود را بسازد و در میدان های فعالیت و مبارزه آماده به کار باشد.