از زبان علی (علیه السلام) می شنوید:
ای برادران! من از آنچه شما می دانید بی خبر نیستم، اما با کدام نیرو؟ در حالی که شورش گران هنوز همان شوکت و نیرو را با خود دارند، و بر ما چیره اند و ما بر آنان تسلطی نداریم! اینان همانانی هستند که غلامان شما با آنان شورش کردند و اَعراب بادیه نشین نیز به ایشان پیوستند، و اکنون در میان شمایند و هرگونه بخواهند شما را می آزارند. آیا بر آنچه می خواهید هیچ توانایی دارید؟! …
در سال ۲۲۰ قمری (یعنی ۴۰ سال قبل از آغاز غیبت صغری) معتصم عباسی پایتخت جدیدش را شهر سامرا انتخاب کرد، به همین دلیل آن را ساخت و مرکز خلافت خود قرار داد. او بیش از ۴۰۰۰ غلام خریداری کرد که به دستور خلیفه لباسهای فاخر میپوشیدند [از دیگر سپاهیان، ممتاز شده بودند] و در بازارها و خیابانهای بغداد سواره حرکت میکردند، مردم را آزار میدادند و گاهی آنها را لگدکوب اسبهای خود میکردند!
وفاداری یاران امام حسین علیه السلام به حدی رسید که امام فرمودند: «من اصحابی باوفاتر و بهتر از اصحاب خودم سراغ ندارم… خدا به شما جزای خیر بدهد.»
پس از یاد خدا و درود! ای پسر حُنیف! به من گزارش دادند که مردی از سرمایه داران بصره، تو را به مهمانی خویش فراخواند، و تو به سرعت به سوی آن شتافتی. خوردنی های رنگارنگ برایت آوردند، و پی در پی کاسه های پر از غذا مقابلت گذاشتند. گمان نمی کردم مهمانی مردمی را بپذیری که نیازمندانشان با ستم محروم شده، و ثروتمندانشان بر سر سفره دعوت شده اند. اندیشه کن در کجایی و بر سر کدام سفره می خوری؟…
آیا میدانستید نمایندهها و وکیلان ائمه، توسط یک «وکیل ارشد» نظارت میشدند؟ [نمایندهها در هر منطقه باید به وکیل ارشدِ همان منطقه مراجعه میکردند…]
آیا میدانستید بیشتر وکیلان ائمه، مقیم همان منطقه بودند و آمار اعزامیها کمتر از مقیم بود؟
آیا میدانستید با توجه به خطرات حکومت عباسی، مهمترین ویژگی وکیلان «تَقیّه و پنهان کاری» بود؟ گاهی برخی وُکلا برای گرفتن اطلاعات، شکنجههای سخت و حتی تهدید به مرگ میشدند!