واضح است اگر جامعه ای تحت نظارت رئیس و مدیری باشد که آنان را از تجاوز و خودخواهیها باز دارد و به عدل و انصاف دعوت نماید، آن جامعه به صلاح و پیشرفت نزدیک و از فساد و تباهی به دور خواهد بود. حال اگر این رئیس و مدیر، معصوم و منصوب از طرف خدا باشد، دیگر هیچ شکی در اهمیتِ معرفی و نصب آن نمیماند.
پیامبر پیام رسان خدا و امام به نیابت از پیامبر، حافظ و پاسدار آن پیامها میباشد. با توجه به تعریف مقام امامت و اوصاف آن، بهتر میشود لطف بودنِ «معرفی و نصب امام از جانب خدا» را فهمید
هنگامی که حضرت قائم علیه السلام قیام کند، خداوند به او علم سیما شناسی عطا می کند (پس از چهره مجرمان، آنها را می شناسد و با ایشان برخورد می کند)…
تاریخ، از اول تا امروز و از امروز تا لحظه ی طلوع آن خورشید جهان تاب، با ظلم و بدی و پلیدی آمیخته بوده! همه ی کسانی که از ظلمی رنج برده اند – چه آنهایی که به خودشان ظلم شده و رنج برده اند و چه آنهایی که به ستم کشی دیگران نگاه کرده اند و رنج برده اند – با یاد ولادت منجی عظیم تاریخ، در دلشان امید به وجود می آید…
اگر تاریخ را مرور کنیم به وضوح میبینیم که امامان علیهم السلام مردم را به اطاعت از وکیل و نمایندهی خود امر میکردند؛ از شروع این مهم تا دوران غیبت «وکیلان» بوده اند، در غیبت صغرا «نائب خاص» بوده (که او را با نام معرفی میکردند)، و در غیبت کبری «نائب عام» بوده (که او را با اوصاف معرفی کرده اند).
برخی از مهمترین وکیلان ائمه علیهم السلام:
عبدالرحمان بن حجاج: امام هفتم
محمد بن سنان: امام ششم و هفتم
مُعَلی بن خُنَیس: امام ششم
“حموینی” (از محدثین معروف اهل سنت) میگه: وارد مسجد رسول الله شدم، دیدم حسین در حال سجده است؛ صورتش را روی خاک قرار داده و می فرماید: «آیا برای گرزهای آهنین، پیکر مرا آفریدی؟ آیا برای آشامیدن آبهای گرم جهنم دستگاه گوارش مرا خلق کردی؟ خدایا اگر در روز قیامت درباره ام از من بپرسی، من هم از تو درباره بزرگواری و کرمت سئوال خواهم کرد…»