بازار داغ علائم و حاشیه های آن

همیشه انسانها مشتاق دانستن آینده و حوادث تلخ و شیرینش بوده اند، به همین دلیل است که بازار طالع بینان هم رونق دارد. این آینده بینان: یا الهی اند و سخن شان ریشه در وحی دارد (آسمانی)، یا شیطانی و زمینی اند.

«وعده ظهور منجی» در بین حوادثِ مختلفی که آینده بینان آسمانی پیش بینی کرده اند، از برجسته ترین آنهاست؛ لذا احادیث زیادی در این باره به ما رسیده که همین یعنی اهمیت این موضوع و آثار مثبت و منفی زیادی که در زندگی فردی و اجتماعی دارد…

با عزّتِ حسینی تا نهضتِ مهدوی

در مدینه، بعضی افراد وقتی فهمیدند امام حسین زیر بار بیعت با یزید و یزیدیان نمی رود، از روی خیر خواهی به ایشان پیشنهاد سازش با یزید را دادند. یکی از اینها «عُمر اَطرف» بود که اتفاقا علاقه ی زیادی به امام داشت و برای ایشان احساس خطر می کرد. حضرت در پاسخ به او فرمودند: «… آیا گمان می کنی من از چیزی که تو می دانی، بی اطلاع هستم؟! اما به خدا قسم، زیر بار ذلت نخواهم رفت!» (لُهُوف، سیدبن طاووس، ص۱۹)

با خود تصفیه حساب کرده ایم؟!

یکی از عواملی که باعث جدایی عده ای از سیدالشهدا و حتی قرار گرفتن آنها در جبهه ابن زیاد شد، این بود که می خواستند دنیا و آخرت را با هم جمع کنند. آنها با خود تصفیه حساب نکرده بودند تا بتوانند یکی از این دو را انتخاب کنند؛ لذا خدا زمینه ی امتحان را پیش آورد تا هر کس، عیارِ خویش بداند.

عده ای گفتند «نه همراه سیدالشهدا می جنگیم و نه با ابن زیاد درگیر می شویم…» امکان ندارد کسی بتواند دین خود را حفظ کند اما در مقابل باطل، از حق دفاع نکند! اراده ی جمع بین این دو موجب شد که عده ای به خیال اینکه سرانجام، صلح خواهد شد به همراه لشکر ابن زیاد به کربلا بروند، اما کم کم کار به جایی رسید که در جنایات، از یکدیگر سبقت می گرفتند تا مبادا کسی نزد ابن زیاد از کم کاری آن ها گله کند!

  با ارزش ترین احساس…

هر جا هستید – چه در دانشگاه، حوزه علمیه و مدارس گوناگون و چه در بازار، کارخانه ها، پادگانها، روستاها و شهرها – احساس کنید که سرباز وجود مقدس ولی عصر (ارواحنا فداه) هستید. برای آن بزرگوار کار کنید و از خدای متعال هم توفیق و کمک بخواهید.

این چه شمعی است که جانها همه پروانه اوست…

وقتی حضرت ابراهیم از امتحان قربانی فرزند، سربلند بیرون آمد و خداوند قوچی را فرستاد تا در عَوَض اسماعیل ذبح کند، به درگاه خدا عرض کرد: «خدایا من در کجای این امتحان کوتاهی کردم که موفق نشدم فرزندم را قربانی کنم تا به اعظم مصیبت ها برسم؟» خداوند در جوابش فرمود: ابراهیم! آیا خود را بیشتر دوست داری یا پیامبر آخرالزمان را؟ ابراهیم گفت: «پیامبر آخرالزمان» خداوند فرمود: فرزند خود را بیشتر دوست داری یا فرزند پیغمبر آخرالزمان را؟