حدود قرن اول میلادی، آئین بودا به «چین» رسید و از آن زمان هم توجه زیادی به میتریه شد. همچنین گروه هایی از منتظران در «کُره» پیدا شدند که میتریه را بعنوان یک عنصر مهم می دانستند. «ژاپنی ها» هم این ایده را از کُره گرفتند و میتریه را “آورندهٔ زندگی طولانی و نیک بختی” می دانند، چنانکه بعضی گروه ها در ژاپن منتظر ظهور او هستند.
یک خطاب آخری هم عرض کنم به مولامان و صاحبمان، حضرت بقیة اللّه (ارواحنافداه) : ای سید ما! ای مولای ما! ما آنچه باید بکنیم، انجام می دهیم؛ آنچه باید گفت، هم گفتیم و خواهیم گفت. من جان ناقابلی دارم، جسم ناقصی دارم، اندک آبرویی هم دارم که این را هم خود شما به ما داده اید. همه ی اینها را کف دست گرفتم؛ در راه این انقلاب و در راه اسلام فدا خواهم کرد؛ این ها هم نثار شما باشد.
هشام گفت: در مجمع عمومی او [عمرو بن عبید، که منکر امامت بود] در مسجد بصره، شرکت کردم و از او پرسیدم: آیا تو چشم داری؟ گوش داری؟…
گفت: چه سوالهای نسنجیده و نابخردانه ای داری! گفتم: سوالهای من همین است، شما پاسخ دهید و بگذارید من پرسشهایم را مطرح کنم. گفت: بله؛ چشم، گوش و اعضا دارم… گفتم: عقل و قلب هم داری؟ گفت: بله.
اسب بی سوار و بی صاحب، وارد مزرعه ی مردم می شود، به هر طرفی که بخواهد می دَوَد؛ به این سو و آن سو می رود! اما اسبی که صاحب دارد «زمامش در دست صاحب است» پس در بیراهه حرکت نمی کند…
امروزه کشورهای قدرتمند جهان هم مثل اسب بی صاحب شده اند؛ از هر حیوانی خطرناک تر؛ زور و قدرت دارند و بر آنها هیچ کنترلی نیست!
۱- «صاحب» در صحف ابراهیم(علیه السلام)
۲- «قائم» در زبور سیزدهم
۳- «قیدمو» در تورات به لغت ترکوم
۴- «ماشیح» (مهدی بزرگ) در تورات عبرانی