access_alarm 1398/11/16

دوست داری تکثیر شوی؟

یک میلی که در درون انسان هست، میل به کثرت گراییه.

انسان کثرت رو دوست داره زیادی رو دوست داره؛ آدم دوست داره زیاد باشه؛ دوست نداره یکی باشه آدم دوست داره تکثیر بشه.

اشتباه می‌کنه به جای اینکه بره سراغ کوثر میره سراغ تکاثر؛ «اِنَا اَعطَینَاکَ الکَوثَر(۱)» این کوثرشه که خوبه «اَلهَاکُمُ التَکَاثُر(۲) » که بد.

تکاثره به اینه که فکر می‌کنه وقتی این پوله زیاد بشه، فالوورا که زیاد بشه، لایک‌ها که زیاد بشه من زیاد می‌شم. جمعیتی که پای برنامه و استیج من می‌شینن؛ کف می‌زنن تعداد آدم‌هایی که من و می‌شناسن اگه زیاد بشه من زیاد می‌شم.

آدم‌هایی که من و می‌شناسن این همون تکاثره؛ خُب فرقش با کوثر چیه؟

 

تو کوثر تو خودت زیاد می‌شی از درون زیاد می‌شی؛ از بیرون ابزار و ادواتت زیاد نمیشه از درون اضافه می‌شه بهت.

الان شما فالوور ۵۰ ، ۱۰۰ ، ۱۰۰۰ تا باشه برای آدم فرق نمی‌کنه آدم زیاد نمی‌شه.

هر ظرفی وقتی توش یه چیزی می‌ریزی کم می‌شه علم اینجوری که وقتی وارد می‌شه هی توسعه پیدا می‌کنه جا باز می‌کنه؛ بزرگ و وسیعت می‌کنه.

در مورد رفیق هم گفتن اینطوریه؛ رفیق، رفیق مومن، رفیق بین مومنین آدم و زیاد می‌کنه. روایتش خیلی جالبه « اَلْمَرْءُ كَثِيرٌ بِأَخِيهِ (۳) » آدم با داداشش زیاد می‌شه.

« اَلصَّدِيقُ إِنْسَانٌ هُوَ أَنْتَ إِلاَّ أَنَّهُ غَيْرُكَ (۴) » رفیق، خود آدمه.

 

رفیقت خودته با این تفاوت که تو نیستی. پس یه نقش از این زیاد شدن آدم به اینه توسعه وجودی پیدا می‌کنه افراد میان هر کدوم نقص و خلائی که  در وجود من هست پر می‌کنند. برای همین آدم هر چی رفیق داشته باشه کمه.

روایت هست حضرت لقمان فرمود: پسرم « اِتَّخِذْ أَلْفَ صَدِيقٍ وَ أَلْفٌ قَلِيلٌ (۵) » رفیق زیاد بگیر ۱۰۰۰ تا رفیق بگیر هزارتاش هم کمه.

اگه اون یه پواَن گرفت اتفاق ویژه‌ای واسش افتاد؛ نصیب تو هم شده تو هم رشد کردی؛ مثالاش رو دیگه قبلا گفتم چند تا، یکی زیارت میره همه تو زیارتش سهیمند، درست شد؟ با این نگاه اصلاً حسادت و تکبر نمی‌مونه، من تکی نیستم که.

علامت این که این اتحاده برقرار شده یا نه؛ می‌خوای ببینی با بقیه برادری یا نه؟ اتحاد پیدا کردی یکی شدی؟ علامتش اینه که بی تاب می‌شه؛ بابت بی تابی او بی تاب میشی خوابت نمی‌بره، همون حسی که خودش داشته.

 

بعضی وقت‌ها حس شما شدیدتره چون آدم برای مصیبت خودش خوبه که صبر کنه؛ برای مصیبت برادراش خوب نیست صبر کنه، گرفتین چی شد؟

دقیقاً برعکسه خیلی چیزهایی که ما می‌بینیم آدم خودش باید به خودش دلداری بده بابت کار خودش تو مشکل خودش باید آروم بشه.

اهل بیت تو مشکلات خودشون آروم بودن؛ تو مشکلات مردم ضجه می‌زدند.

هر چی اتصال پیدا می‌کنه درد همه عالم میشه درد او، غصه همه عالم میشه غصه او.

مثلا تو روایت هم داریم که اهل بیت زود پیر می‌شن بنی هاشم زود پیر می‌شن؛ ادراکشون از مشکلات مردم زیاده سخته براشون.

امام صادق( علیه‌السلام) اومدن تو بازار دیدن قحطی شده.

 

خیلی عجیبه‌ها یکم رو اینا فکر کنیم؛ خب آقا مثلا دوره بنی امیه است حکومت و از اهل بیت غصب کردند مردم هم حقشون و می‌خواستن چشمشون باز کنن؛ درست رای بدن، درسته؟

حضرت اومدن دیدن قحطی شده برگشتن تو خونه به غلام شون گفتن: چقدر گندم داریم؟ گفت: الحمدلله به اندازه یک سال دارید تو این وضعیتی که هیچ کس نداره.

حضرت فرمودند: گندم هر چی داریم می‌بری تو بازار می‌فروشی بین مردم بعد از فردا مردم هر چی که در روز می‌خریدند گندم یا جو تو هم روزانه می‌خری همون و میاری مصرف می‌کنیم.

مردم حق شون نبود مگه؟ مردمی که به اهل بیت پشت کردند امام صادق اینجا هست هیچ کی برای حکومت حضرت قیام نمی‌کنه؛ می‌خواستین تو انتخابات رای بدین اینجوری حساب کشی نمی‌کنه.

 

بعضی وقت‌ها من این و تو حزب اللهی می‌بینم خیلی بده واقعا، خیلی زشته تلافیه انگار دلم خنک شد.

چه زبانیه! کجا اهل بیت اینطور بودن؟ اتفاقا غصه‌ شون این بود که تو الان حرف من و گوش ندادی تو دردت میاد من برای خودت دارم ناله می‌کنم من که مهم نیستم.

گرفتی چی شد؟

چقدر برعکسه نگاهشون؛ نگاه مهربانانه، محبت.

و اکثرا این محبت رو نمی‌فهمن حسی ندارند نمی‌فهمن اصلا چه دلسوزی داره میشه خیلی عجیبه‌ها!

 

۱: سوره کوثر، آیه ۱

۲: سوره تکاثر، آیه ۱

۳: مستدرک الوسائل، ج ۹، ص ۷۰، ح ۳

۴: غرر الحکم، جلد ۱، صفحه ۱۰۰

۵: الأمالی (للصدوق)، جلد ۱، صفحه ۶۶۹

 

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *