تعبیری که مرحومه علامه جعفری(رضوان الله علیه) به کار برده بودن؛ این بود که امالمسائل برای امیرالمومنین و نهج البلاغه انسانه و انسان سازیه؛ که این تعبیر، تعبیر مهم و در خور توجهی بود؛ وقتی گفته میشه؛ مسئله اساسی انسانه؛ یعنی مسئله اساسی انسانه؛
یعنی مسئله اساسی کمالات انسانی هم حتی نیست؛ یعنی حتی فضایل هم مسئله اصلی نیست؛ یعنی حتی گول خوبیها رو هم نباید خورد؛ یعنی حتی خوبیها هم مهم نیست؛ مهم انسانه؛ مسئله انسانه؛ یعنی حتی چیزی مثل نظم، مهم هست؛ ولی در واقع مهم نیست؛ یعنی حتی چیزی مثل عدالت، مهم هست؛ ولی در واقع مهم نیست؛ یعنی چیزی مثل امانتداری، مهم هست؛ ولی در واقع مهم نیست؛
چیزهایی مثل صبوری، وفاداری، مهربانی، مهم هست؛ ولی در واقع مهم نیست؛ در واقع مهم نیست، یعنی در واقع مسئله ما نیست؛ مسئله ما نیست، یعنی در واقع مسئله اصلی ما نیست؛ مسئله اصلی ما نیست، یعنی در واقع هدف آخر ما نیست؛ بالاخره نظم مهمه؛ سرعت مهمه.
خستتون نکنم؛ بذارین توضیح بدم؛ خدا حفظ کنه حضرت استاد آیت الله جوادی آملی رو فرمودن: بعضی از چیزهایی که ما تو جامعه خودمون کمال میدونیم؛ بین خودمون کمال میدونیم؛ اینا که مال حیوونهاست؛ حالا من دیگه دارم نقل قول میکنم؛ کماله ماشینه؛ مثلا امانتداری؛ واقعا تفاوت انسان و غیرانسان در امانتداریه؟
ایشون فرمودند: این سگهای دستآموز، سگ شکاری، میفرستن میره شکار؛ خودش، خود بزرگوارش اینکاره است؛ ولی شما که میفرستید؛ میکشه؛ بسته بندی، تر و تمیز میاره تحویل میده؛ بدون اینکه دست بزنه؛ صبر و حوصله، خدا حفظ کنه همه شترهای عزیز رو؛ چقدر اهل صبر و حوصله و اصلا یک ذره اخم در این چهره آدم نمیبینه؛ یک ذره کدورت؛ به یکی از اساتید گفتم: این به قیافهاش نمیخوره این کینههای قدیمی داشته باشه؛ میگن 15 سال کینه رو نگه میداره؛ ولی خیلی چهره ریلکس و رله و آروم و؛ این چه جوری 15 سال کینه رو نگه می داره؟ صبر و حوصله، تو سختی؛ توی بیابون؛ گرسنگی؛ با خار بیابان سر کردن؛ با تشنگی سر کردن؛ و صبر و حوصلهام که باز اینا دارن؛
اینم باز شاخص انسانی نشد؛ وفا، وجدان کاری، یه گیفی هم در اومده بود؛ یه گاو محترمی بود؛ میخواست بیاد این چیز و برداره؛ میلهای بود مربوط بود به اون چرخ، دیدید؟ بعد این خودش میاد با شاخ اون و افتاده رو زمین با شاخ بر میداره؛ این و میزنه و به زور گردنش و می بره اون زیر بلندش میکنه؛ راه میافته؛ وجدان کاری رو ببین!
یه وقت با یکی از اساتید رفته بودیم بهشت زهرا، تهران؛ بعد ایشون رو این قبرا رو حالا یه مختصری داشتیم میخوندیم؛ ایشون نگاه کرد؛ گفت: نوشتن که آرامگاه پدری مهربان و دلسوز؛ هآن؛ اینجوری مینویسن؟ درسته؟ ایشون گفت: من از تو میپرسم؛ مثلا ما تو ببرا، پلنگها، گرگها، مثلا باباها، پدرا، مثلا اون گرگ پدر، مهربان و دلسوز نیست برای بچه؟
میره شکار میکنه میاد؛ 50 نفر و زخمی کرده؛ این به عشق بچهِ بوده دیگه ورداشته آورده؛ پلنگها مثلا پدری مهربان و دلسوز نیستن؟ این الان مثلا شد کمال؟ بعد تازه خود همین هم من گفتم؛ اونجا گفتم؛ تازه همین هم باید اثبات بشه حاج آقا؛ سَلَّمنا؛ اصلا پدری مهربان و دلسوز؛ این شد کمال؟ این نقطه انسانیه؟ این کماله انسانیه؟ هدف عالی نیست؛ هدفه عالی چیه؟ انسان؛ انسان، آخر قراره آدم حاصل بشه؛ چقدر حیفه که ما سخنرانی امام رو نخوندیم و کم میخونیم و کم در جریانیم؛ امام میفرمایند: ما برای عدالت انقلاب نکردیم؛ عدالت یعنی یه آخور مرتب؛ تعابیر امامه اینا؛ فرمودند: عدالت و میخوایم؛ ولی به عدالت اکتفا نمیکنیم؛ کندوی زنبور عسل رو شما میبینید چقدر عادلانه است؛ نه اینکه برای عدالت یعنی پس هیچیها؛ پس برای اختلاس انقلاب کردین؛ نه عدالت و میخوایم؛ ولی قرار نیست عدالت رسیدیم کار تموم بشه؛ نظم و میخوایم؛ قرار نیست با نظم تموم بشه؛ آخر قراره آدم حاصل بشه.
آدم یعنی کی؟ یعنی چی؟ یعنی اِنی جاعِلٌ فِی الأرضِ خَلِیفَه[1] آدم یعنی این؛ آدم یعنی ملائکه بهش سجده کنن؛
امیرالمومنین چه میکند در جامعه؟ حکومت علی چه تفاوتی با بقیه داره؟ حکومت علی انسان میسازد؛ حکومت علی اقتصاد میسازد؛ ولی اقتصاد برای انسان میسازد؛ اقتصاد میسازد؛ ولی برای اینکه میخواهد انسان بسازد؛ ببین چقدر فرق میکنه؛ در حکومت علی شکم سیر میشود ولی برای اینکه انسان بسازد؛ ببین فرق میکنه ماجرا؛ بعد نکتهاش اینجاست؛ شکمها سیر میشه؛ تازه میشه اول مصیبت؛
همون تعابیری که حضرت زهرا در خطبه فدکیه فرمودند؛ فرمودند: تا شکمتون گرسنه بود، دنبال پیغمبر راه افتادید؛ گفتید ما رو نجات بده؛ آزادمون کن؛ عزت بده؛ از نوکری در بیایم؛ بعد فرمود: که پوست دباغی شده میخوردید؛ آب برکه رو با گرگها با هم تقسیم میکردید؛ میخوردید؛ شکمهاتون که سیر شد؛ جفتک زدید به ما؛ فرموده حضرت زهراست در خطبه فدکیه؛ دیگه حالا روابط میخوایم؛ توسعه پایدار میخوایم؛ پیشرفت؛ اقتصاد باز؛ کجا مشکله میاد؟ وقتی یه کفی رو آماده کرده میگه خیلی خب حالا وقته آدم شدنه؛ بریم، بریم میخوایم آدم بشیم؛ میگه شرمنده علی جان؛ ما تو رو واسه همینها خواستیم؛ خواستیم شکممون و سیر کنی؛ خب بسه دیگه.
1: سوره بقره، آیه 30