هیچ وقت یه شیعه اسلحه‌اش رو زمین نمی‌ذاره؛

امام فرمود: لشگر بیست میلیونی، من یه روز برگشتم گفتم امسال اربعین، به دوستام گفتم چقد شبیه فرمایش امامه این نکته؛ واقعا یه ارتش بیست میلیونی هم بیشتر، سی میلیونی شکل گرفته؛ اون سر جای خودش اما تو آخرالزمان بحث، بحث فتنه‌های فرهنگی و جنس اینطوریه؛

طرف می‌بینی با یه کلیپی تو تلگرام براش میاد دین و ایمونش به باد میره؛ نمی دونه، تقطیع نمی‌فهمه چیه! روش‌های رسانه‌ای‌ و اینا رو نمی‌دونه.

یک زمانی لازم بود باز و بسته کردن کلاش بلد باشیم، امروز اونم لازمه، یه چیز اضافه تر هم باید یاد بگیریم امروز، امروز اين‌ها رو باید بفهمیم.

آمپر بالاست

جوون‌هایی که الان دارید تو این عصر و این زمان دارید زندگی می‌کنید که زندگی و دین‌داری خیلی سخته. سن ازدواج رفته بالا؛ آمپرهم زده بالا، ازدواج هم میسر نیست، اینام با ساپورت میان جلوتون می‌چرخن؛ برا دختر خانم‌هاشم همینه! الان داری دین‌داری می‌کنی، خداوکیلی دمت گرم.

اون کسایی که میگن؛ جوون‌ها اِلن، جوون‌ها بِلن؛ اینا هیچی نمی‌فهمند. جوون‌های الان ما از جوون‌های زمان جنگ بهترند.

فاصله تو تا گناه سی ثانیه است، باز کن؛ دکمشو بزن، اینترنت وصل شو، برو تو کانال؛ غیر اینه؟ فاصله تو تا ساقی یه تلفنه، زنگ می‌زنی با پیک میارن دم در؛ دروغ می‌گم؟!

تشخیص فتنه‌ها در آخرالزمان

در آخرالزمان فتنه‌ را ناخوشایند ندانید زیرا آن فتنه‌ها منافقان را نابود می‌سازد؛

میگه اینا باید باشند، لَتَغْرَبَّنَ غَربَله؛ هر نخاله‌ای به مهدی نمی‌رسه؛ فتنه‌ها که خدا خودش داره مدیریت شون می‌کنه؛ اینا وسیله‌ای میشه غربال کنی تشخيص فتنه‌ها، اینم بهتون بگم؛ در آخرالزمان برای مؤمنان خیلی ساده است،

امام صادق (ع) فرمودند: تشخیص نور آفتاب که از پنجره می تابید؛ گفت: از این هم آسون تره، برای مؤمن با تقوا، یه وقت نترسوننتون.

سفارشات امام حسین (علیه السلام) به اهل خیام در وداع آخر

 این پیام برای زن و بچه امام حسین نیست این پیام برای ماست؛ از دین خدا حفاظت بکنید بدونید خدا حافظتون خواهد بود. مهمترین پیام که پیام برای همه ماست، در بدترین شرایط پای دین تون وایستید، وایستید خیر خواهید دید مخصوصاً تو این عصر که قرآن فرمود تو آخرالزمان  وَ لا یَخافُونَ لَومَةَ لَآئم[1] از سرزنش هیچ سرزنش کننده‌ای نترسید. اِ هیئت میری؟ روزه می‌گیری؟ نماز می‌خونی؟ این کارو نمی‌کنی؟ کار بدیه. این کارا و انجام نمیدی؟ نه انجام نمیدم؛ ببین امام زمانت ازت راضیه یا نه؟

تمام کارهای زندگی را با نیت کار برای امام زمان (عج) انجام بده

درس داری می‌خونی باید به این فکر کنی کجای مملکت شیعه خونه امام زمان به درد امام زمان خواهد خورد؟
مهندسی داری می‌خونی؛ خونه داری می‌سازی بگو: خونه‌هایی می‌سازم که شيعه‌های امام زمان تو زلزله نمیرن.
رفتگری، بگو خیابون‌ها رو جوری جارو می‌‌زنم که لایق شيعه خونه امام زمان باشه؛ لایق قدم گذاشتن شيعه‌های امام زمان باشه.
اون موقع تو این مملکت مشکلی می‌مونه؟ همه اینجوری فک کنند، به خدا نه.

مانور با ولی غیر معصوم برای رسیدن به ظهور

وقتی ابن زیاد برای عیادت اومد خونه هانی ابن عروه، مسلم پشت پرده با شمشیر آخته ایستاده بود؛ رمز گذاشتن که من دو تا سرفه کردم بیا مسلم نیومد؛ هانی گفت: چرا این کار و نکردی؟

آثار دینی اجتماعی اعتقاد به مهدويت – قسمت اول

گذشته به ما هویت میده؛ آينده به ما هدف میده؛ با عزت حسینی اجازه نمیده کسی بهش ظلم بکنه و یک آينده مهدوی هم به او براش شرایطی رو فراهم آورده که هیچ‌گاه تو هیچ بن‌بستی قرار نمی‌گیره؛ در نگاه جامعه شناسی اعتقاد به مهدویت منحصر به حیطه‌ ی فکر کنید از دیده بینش و یک حالت اعتقاد انتزاعی فراتر میره و به حیطه‌ ی رفتاری و رفتار فردی و اللخصوص رفتار اجتماعی منجر میشه.

اشراف امام زمان به عالم هستی چگونه است ؟

حکایت ما و امام زمان شیشه رفلکسه .شیشه‌های رفلکس رو دیدی؟ وایمیستی توی خونه این که یک ور رو نشون می ده؛ از بیرون آینه است؛ از تو شما می‌تونی بیرون رو ببینی؛ وایستادی تو حیاط می‌بینی یک نفر اون وسط تو حیاط وایستاده می‌بینی این ور اون ور رو نگاه می‌کنه؛ می‌بینه هیچکی حواسش نیست دستش رو می‌کنه تو بینیش می‌ماله به درخت! غافل از این که شما داری نگاش می‌کنی!

افق مهدوی در گام دوم انقلاب -قسمت اول

اگر شما عینک و نگاه و زاویه‌ دید تمدنی نداشته باشید به تعالیم اسلامی، بخش قابل توجهی از آموزه‌های دینی ما رو نخواهید فهمید؛ اصلا نصفی از قرآن رو متوجه نخواهید شد؛ حداقل؛ یعنی اصلا متوجه نخواهید شد این همه آیه راجع به مثلا اقوام انبیاء برای چی آورده؛ بعد اونم در یک کتاب موجز و مختصر؛ کتابی که اصلا بناش بر طولانی حرف زدن نیست ؛ قرآن اصلا بناش قصه تعریف کردن نیست؛ این و بارها گفتیم؛ و هیچ قصه‌ای رو هم تا ته کامل تعریف نمی‌کنه؛

سیره قضایی حضرت صاحب الزمان (عج)

طرف زمان حضرت داوود می‌رفت پیشش می‌گفتش که آقا فلانی گوسفند من رو دزدیده، شکایت می‌کرد؛ حضرت یک نگاش می‌کرد می‌گفت اولا فلانی؛ ببین چند تا پرونده قضایی زیر یک دقیقه حل می‌شد. الان چهل سال طول می‌کشه، هر کدومش می‌بینی. اینجوری می‌کرد. حضرت یک نگاش می‌کرد می‌گفت اولا فلانی ندزدیده و بهمانی دزدیده، دوما گوسفند اونجاست برید بیاریدش، سوما پسر خوب تو خودت دوسه روز پیش یکی ‌رو کشتی، جنازشم اونجاست برید بردارید بیارین،