سفید شدن موی سر و صورت این چه ارتباطی با پیری داره؟ علت پیریه؟ نه.
نشانه پیری است، نشانه اینه که دیگه کم کم داره سنش زیاد میشه. خود پیری یه علت دیگه داره که آدم پیر میشه؛ مرور زمان، مشکلات زندگی اینا نشانههاست که متوجه میشیم.
برای امام در دوران غیبت اهل آسمان و زمین گریه میکنند و همهی مومنین بر او گریه میکنند؛ همه بر او حزیناند. بعد امام رضا این طوری فرمود: « بابی و أمی سمیّ جدی، شبیهی و شبیه موسی بن عمران [1] » پدر و مادرم فدای اون کسی باشه که هم نام جدم رسول خداست؛ شبیه من و شبیه موسی بن عمران( علیهالسلام) هست کسی است که «کم من حرّی مؤمنة، و کم مؤمن متأسّف حیران حزین عند فقدان الماء المعین [1]» چه انسانهای مومن و مومنهای که برای حضرت محزون اند؛
روشی که پیامبر گرامی اسلام و اهل بیت داشتند بر این بود که کار رو محکم انجام بدید؛ متغن انجام بدید؛ درست انجام بدید؛ آفتی که متاسفانه گاهی وقتها بعضی از ماها دچارش میشیم اینه که کار رو سرسری انجام میدیم؛ بیدقت انجام میدیم؛ بیتوجه انجام میدیم؛ بدون اینکه توجه کنیم این کار اصلا به نفع دینه؟ به ضرر دینه؟ این کار به نفع امام زمانه؟
امام صادق( علیهالسلام) فرمودند که: فَالیَتِقِ الله عَبدٌ وَلیَتَمَسَک بِدینِه در این دوران غیبت امام زمان علیهالسلام سعی کنید که تقوای خدا را داشته باشید و دین خودتون رو خودتون مراعات کنید؛ این هم خیلی نکته مهمیه؛ تقوا خدا یعنی اینکه انسان خدا را در محاسبات ملاحظه کنه یعنی بدونه بین خود و هر کاری که میخواد انجام بده خدا هست؛ چون تقوا از سپر و وقایه گرفته؛ وقایه سپر به این معناست؛
یکی از وظایفی که همیشه مومنین دارند و در دوران غیبت این وظیفه هست، استقامت کردنه در راه درست. انسان منتظر وقتی اون اهداف رو میبینه، اون مسیرو رو میبینه توی این مسیر محکم میایسته. خداوند به پیامبرش همین رو دستور میده« فَاستَقِم کَما اُمِرتَ وَ مَن تاب مَعَکَ، سوره مبارکه هود آیه 112» هم خودت محکم بایست و هم دیگران رو در این مسیر به استقامت فراخوان
میخوام یه مثال ساده براتون بزنم؛ فرض بکنید قطار میخواد برسه؛ رسیدن قطار برامون مهمه. وقتی قطار میرسه چند تا چیز معمولاً همراه قطار ممکنه باشه؛ مثلاً یه ریل سالمی وجود داره که قطار روش اومده؛ یه نیرویی محرکه، حالا برق، بنزین، ذغال سنگ، گازوئیل… یه چیزی که قطار رو به حرکت درآورده بهش میگیم نیروی محرکه. وقتی قطار میاد دود از دودکش قطار بلند میشه؛ وقتی قطار میاد صدای سوت قطار شنیده میشه و چیزای دیگه.
نفر پنجم تاریخ که ذکر شده کثیر البُکا یا بَکاءِ در واقع آقا امام سجاد هست. سی و چهل سال اشک ریخت؛ یعنی بعد از شهادت امام حسین تا روزی که زنده بود. روایت داریم آبی و غذایی نخورد الا اینکه به اشکش آغشته شد. امام صادق فرمود: جدم علی بن الحسین هر گاه حسین بن علی را به یاد میآورد آنقدر اشک میریخت که محاسن شریفش پر از اشک میشد و بر گریه او حاضران گریه میکردند.
یه عدهای هم هستن که متاسفانه منفعل هستند یعنی: آدمهایی هستند که اگر در جمع خراب قرار بگیرن رنگ عوض میکنن به یه شکله به اصطلاح تاثیرپذیر دارن این آدمها نمیتونن برای امام مشکل حل کنن؛ اینها معمولا اگر توی فضای غلط قرار بگیرن به سمت دشمن و بدیها متمایل میشن و روشون اصلا نمیشه حساب کرد.
هل خیر باشیم؛ فرمودند: اهل خیر باشید صفتون رو معلوم بکنید. نمیشه بگی آقا منم مثل دیگران ببینم حالا امواج به چه سمتی میره؟ اگر فرض کن بی دینی رواج پیدا کرد خوب خیلی خوب منم یکی از اونا، اگر فضای مجازی امروز همه گیر شد و افراد دیگه توجه نکردند تو فضای مجازی هم باید خطوط قرمزی وجود داره، بگم خیلی خوب منم مثل دیگران. اگر قرار شد که راحت تهمت بزنیم، راحت غیبت کنیم، بگم خوب خیلی خوب منم یکی مثل اونا، اینکه معنای دینی نداره.
حضرت علی( علیه صلاة والسلام) فرمود: قله دین امر به معروف و نهی از منکره و وقتی دشمن بخواد بزنه کجا رو میزنه؟ قله رو میزنه.
چیکار کنم من حرفم اثر بذاره؟ کارم اثر بذاره؟ سه تا سین رو باید رعایت کنیم: این خاطره آقای قرائتی دارم؛ میگفت: سه تا سین لازمه: سین اول سوز، سین دوم سواد، سین سوم سلیقه.
آمد محضر امام صادق( علیه صلاة و السلام) عرض کرد: یا بن رسول الله وقتی آخرالزمان ان شاءالله امام زمان ظهور بکند قضیه چه جوریه؟ مردم چه جوری به امام ملحق میشن؟ حضرت فرمود: همانگونه که صیحه آسمانی و صدای جبرائیل امین بر حقانیت بقیة الله الأعظم شنیده میشود؛ یک صیحه دیگه هم شنیده میشود که اون صیحه، صیحهی شیطانی است؛ تا این حرف رو زد این یار امام سؤال کرد: آقا پس چیکار میکنند مسلمانها و شیعیان در آن زمان؟ حضرت فرمود: خیلیها به سمت صیحه شیطانی حرکت میکنند
عاشق روزش را با کی شروع میکنه؟ با محبوبش، این طبیعیه. عاشق لحظه شماری میکنه به محبوبش برسه؛ اون کسی که واقعا دوسته برنامه ریزی میکنه برای این وصال، حرکت میکنه؛ کسی که این ولی براش حل شد؛ مولانا براش حل شد؛ دیگه لازم نیست بهش بگی دعای عهد بخون؛ دعای عهد بخوانی هر کلمهاش صد هزار حسنه داره؛ صد هزار گناه و میبخشه ؛ جزء رجعت کنندگان میشی؛ میگه: اصلا من نمیتونم اول صبح یه دیالوگی برقرار نکنم، من اصلا نماز صبحم و میخونم باید این ارتباطه رو برقرار کنم؛ روزم رو با یاد محبوبم شروع میکنم.
«کما تموتون تبعثون و کما تبعثون تحشرون» زندگی که حسینی شد مرگ حسینی میشه و این مرگ حسینی حشر حسینی داره. زندگیمون حسینی باشه، زندگیمون حسینی باشه با مسیر زندگی اباعبدالله تنظیم باشیم، توروخدا مراقب باشیم نکنه کسی ما رو نگاه کرد بگه: اگه حسین اینه باشه واسه خودت و امثال خودت، مایه زینتش باشه
روزی بر پیامبر خدا وارد شدم دیدم چشمان مبارکش اشک آلود است عرض کردم ای رسول خدا آیا کسی شما را ناراحت کرده است که گریه میکنید؟ فرمود: لحظاتی جبریل نزد من آمده بود و از کشته شدن حسین در کنار شط فرات به من خبر داد و گفت: آیا میل داری مقداری از تربتش را ببویی و ببینی؟ گفتم: بلی. دستش را دراز کرد و مشتی از خاک سرزمینی که حسین در آن به شهادت میرسد را به من داد- قبل شهادت- نتوانستم تحمل کنم و جلوی اشکم را بگیرم.
جامعهای تغییرنمیکنه؛ نعمتها از افراد برداشته نمیشه مگر به دست خودشون« إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَومٍ حَتّىٰ يُغَيِّروا ما بِأَنفُسِهِم- قرآن کریم، سوره رعد، آیه 11» وقتی این قاعده رو ما در قرآن و در روایات میبینیم و عقلم به او راهنمایی میکنه؛ برای تحقق جامعه ظهور یا برای تحقق جامعه منتظر، نیاز به برنامه ریزی و آینده نگری داریم؛ بدون برنامه ریزی حرکت برای ظهور معنا نداره، عملی نیست اصلا؛ بدون برنامه ریزی و بدون تلاش خستگی ناپذیر و آینده نگری و تلاش درون مسیر، انتظار صرفاً ادعاست.
کسانی که انواع تفرقهها و انواع دشمنیها رو ایجاد میکنن و انواع اتهامها و تخریبها رو بر چهره مسلمانان و مؤمنین وارد میکنن؛ کسانی که انواع هجمهها رو با ابزارهای مختلفی به ساحت اسلام، این اسلام ستیزی که ایجاد میکنن؛ اسلام گریزی که ایجاد میکنن، عالم ستیزی که راه انداختن و راه میاندازن و مهدویت ستیزی، مبارزاتی که با بحث مهدویت دارن؛ با ترسیمی که از موعودی که به جعل درست میکنن؛ موعودی که اسرائیلی باید باشه؛ موعودی که حتما باید چهره صهیونیستی باشه؛ موعودی که اهداف لیبرال دموکراسی رو قراره محقق بکنه.
ما نسبت به امام وظایفی داریم؛ یکی از مهمترین وظایفی که یک منتظر داره زمان شناسی است. اگر کسی بخواد برای امام کار بکنه، برای دین تلاش کنه، باید زمان شناس باشه. اینه که در روایات ما آمده کسی که عالم به زمان خودش باشه امور براش مشتبه نمیشه، دچار تردیدها و سردرگمیها نمیشه، مفهومش اینه یعنی شما وقتی میخوای امامت و یاری بکنی باید زمانت و بشناسی و الا نمیدونی وظیفت چیه؟ نمیدونی چیکار باید بکنی؟ نمیدونی امروز باید چیکار کنی؟
شاید بارها و بارها این سوال در ذهن من خلق بشود که جدا چرا امام زمان وجود دارد؟ چرا امام زمان هست؟
دوستان، برادران، خواهران اگر امام هست؛ بودن امام حکمت دارد؛ اگر امام هست اما در پس پرده غیبت حضور دارد؛ وجود دارد قطعا حضور او و وجود او برای من دلیل و برای من حجت است؛ بالاترین حجت بودن امام این است که من از او اطاعت بکنم.
این خیلی نکته لطیف است برادر و خواهرمن، گاهی مواقع در اوج انرژی و اوج سرشار بودن از حرکت به سمت خوبیها و به سمت کمال و به سمت رشد و ترقی هستی با تمام وجود دلت سرشار حرکت به سمت نور است اما از کدام راه؟ از کدام مسیر؟ گم میشوی؛ گمراه یعنی: کسی که میخواهد به یک سمت خوب حرکت کند اما مسیر رو گم میکند حالا این گمراه کیه؟
شخصی به محضر نازنین حضرت اباعبدالله الحسین علیه( الصلاة و السلام) رسید وعرض کرد که معنای شناخت خدا چیست؟ فرمود: « مَعْرِفَةُ أَهْلِ كُلِّ زَمَانٍ إِمَامَهُمُ الَّذِی یَجِبُ عَلَیهِمْ طَاعَتُهُ » معرفت خدا عبارت است از اینکه هر زمانی امامی که امام اون زمان هست، امام حی هست، امام واجب تعظیم تو هست بشناسی و اطاعتش کنی این شناخت امام، شناخت خداست؛ شناخت امامی که اطاعتش واجب است.
قصابه، قصابیش و داره؛ تو به اندازه نیازت میری گوش میخری… عین چی؟ اربعین، دیدی یه چشمه باز کرد که بفهمی یعنی چی. به اندازه نیازت میری غذا میخوری، از قضا منتت رو میکشه؛ میگه بازم بخور، میگی نه دارم میترکم. خیلی زیباستها؛ داره همه رو برات محقق میکنه؛ خداوند متعال داره حجت و تموم میکنه، میگه دیدی شد.
جد علی بن مهزیار میگه: حضرت سه بار گوسفند عقیقه کرد برای حضرت مهدی؛ بهش گفتم آقا مگه رسم نیست یه بار عقیقه میکنن؟ فرمود: نه، برای پسر من که غیبتش طولانیه اگه هزار تا گوسفند هم عقیقه کنیم میارزه.
یک بحثی درمورد انتظارهست؛ ما متدینین یک مشکلی در بحث دینداری داریم؛ جامعه دینی ما هم همین جوره، معتقد هستم یکی از مشکلات اصلی دینداری در جامعه ما بحران مفاهیم دینیه، یعنی چی بحران مفاهیم دینی؟ یعنی ما یک کلمه، یک مفهوم از مفاهیم دینی رو اسمش رو شنیدیم ولی معنیش و دقیق نمیدونیم. خدا نکنه اگر اون واژه زیاد تکرار هم بشه، مثل چی؟ مثلا نماز،
امامت توی جامعه درک نشده؛ این دنیای هفت میلیاری، هزار جور گناه، هزار جور کثافت کاری برای اینکه امام زمان و نمیخوان قبول بکنن؛ میگن: ما با عقل خودمون میتونیم دنیا رو پیش ببریم. خدا میگه: ببین یا میفهمی نداری یا گذر دوران میفهموندت نداری. آدمایی که تشنه مهدی بشن؛ زیاد میشن؛ خدا میفرسته. آیت الله بهجت میفرمودند:« شما دوشنبه آدم بشین؛ خدا دوشنبه امام زمان و میفرسته.» اعمال خود را با امام زمانی کردن آن بیمه کن؛ مقولهای را دریاب که 1400 سال هیچ کس نفهمیده که به خدا قسم اگر این رو بتونیم عمومی کنیم ظهور صورت میگیره.
انتظار یعنی در حالت آماده باش بودن، ایستادن، به پا خواستن. آن وظایف و تکالیفی که روی دوش ماست از آن غفلت کردهایم، واِلا امام زمان که حی و حاضراست.
حضرت را قائم میگویند یعنی پیوسته در حالت آماده باشه، برنامههایش هم آماده است. آن کسی که نیست ما هستیم، ما سر پُست مسئولیتمون غایبیم وآن رسالت و وظیفهای که روی دوشمون هست را انجام ندادیم، تا خدای علیاعلا اذن فرج بدهد.
ماجرا میدونی کجا سخت شد؟ ای کاش همه دست و پا و سر و تن میرفت، اما حرف امام زمان رو زمین نمیافتاد. ماجرا آنجا سخت شد وعباس بن علی همانجا باب الحوائجیشی و گرفت چون بدجور ضد حال خورد، تیر به چی خورد؟ به حرف امام. افتاد، اومد بالا سرش گفت: ببرمت خیمه؟ گفت: میخوای ما رو ببری اونجا مایه آبروریزی چی بگیم؟ بگیم امام زمانمون ازمون یه آب خواست نتونستیم.
میخواهند نور خدا را با دهانهایشان خاموش کنند؛ به نظرشما اینها چه کسانی هستند؟َ اینها منتظران خاتم النبیاء والمرسلین بودند؛ جامعه منتظر بنی اسرائیل بودند؛ کسانی بودند که از شهر و دیار و تمام هستیشان گذشتند؛ آمدند منطقه حجاز، بهشت موعودشان و به انتظار موعودشان، اما بعد چی شد؛ سر از این جا درآوردند؟ یاری که نکردند، بماند؛ تمام قد مقابل او ایستادند و به جنگ او رفتند.
این که در سلامی که برای امام زمان( علیهالسلام) داریم میگیم« السَّلامُ عَلَیکَ یا سَبیلَ اللهِ الَّذی مَن سَلَکَ غَیرَهُ هَلَکَ- زیارت مخصوص حضرت صاحب الزمان( عج) مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی» سلام بر اون تنها راهی که جز این راه هلاکته. اینی که اهل بیت( علیه السلام) مانند کشتی نوح گفته شدن که در طوفان بلا و تنها راه نجات اینه یعنی اگه پسر نوح هم باشی فاصله بگیری، غرق میشی بفهمی تنها راهه؛ بفهمیم خدایی که ما رو آفریده تنها راه و چاه و میدونه؛ وقتی یه همچین اتفاقی افتاد- معرفت یعنی این- اون موقع با همه وجودمون به امام میگیم« فَمَعَکُم مَعَکُم لا مَع غَیرکُم- زیارت جامعه کبیره»
چه برهانی استوارتر و مهم تر از خود محبت، هیچ چیزی در هستی به اندازه محبت کشش نداره. حالا محبت هم یه محبت چاره سازه، هدایت کنندست، حرکت آفرینه. محبت به یه جنس مخالف نیست، اون محبتش هم از بیخ و بُن من نمیزنمش، نه! اون هم ارزشمنده. منتها که چی؟ شما وقتی میخوای بری سراغ یه دختره؛ دختر که میخواد بره سراغ یه پسر، وقتی میره اونجا بخواد توصیفی بکنه اولاً که کور میشه چرا؟
توسل علمی به این معناست که منی که درعصر انتظار زندگی میکنم بدانم که یه بخشی از بار امام زمان و من باید بردارم؛ عاشق همیشه بارکش معشوق هست. توسل یعنی قرب پیدا بکنم به خدا به واسطه امام، من امام و بشناسم و امام و بشناسانم؛ حتی به دادن یک شکلات به یک کودک، گاهی وقتها یک مِهر امام و من این مدلی میتونم تزریق بکنم. گاهی مَثلِ ما مَثلِ یک آدمیه که یک چاقویی به دستش گرفته صیاد این و شکار کرده، افتاده داخل این تور ولی هِی با این چاقو داره تور و پاره میکنه که از این تور و شکار، خودش و بندازه بیرون؛ دوستان شکار شُدید؛ تور و پاره نکنید؛