مهندس طباطبایی میگه: یازده ماه از ملاقاتم با شیخ جعفر مجتهدی در آلمـــان می گذشت. یک بار حوالی غروب ایشون رو دیدم فرمودند: «عازم اتریش هستم و آنجا کاری دارم» ماشینی سوار شدیم و پس از طی چند کیلومتر بین راه پیاده شدیم، ساعتی گذشت تا به دامنـــــه ی کوه بلنـدی رسیدیم، زمین پر از برفـــــ شده بود. ایشون گفتند: «بالا بریم، گرچه سخته اما تا مولا رو داریم غم نداریم. اینجا محل مأموریت ماست؛ سه تا دانشجو زیر برف مانده اند و متوسل به حضرت مسیح شدند»
نگو «هر موقع دلم تنگ شد میرم یاد حضرت(عج) میکنم» نه، برای خودت برنامه بذار، برنامهٔ یادآوری. منتها برنامه ات مختصر باشه و همیشگی، اونوقته که کم کم دلتنگـــ امام زمان میشی…
فردی خدمت امام باقر(علیهالسلامـ) اومد و گله کرد که چرا شما قيام نمیکنيد؟ ما هزاران شمشيرزن داريم. امام پرسيدند: آيا اين افراد به مرحله ای رسيده اند که اگر برادر مسلمانشان بدون اطلاع، پولی از جيب شان برداره، ناراحت نشن؟ گفت: نه. امام فرمودند: کسی که حاضر نيست از پولش بگذره چطور جونش رو فدا میکنه؟!
سه نفر از رزمنده های مقاومت اسلامی رو دیدم که آهسته داشتند به سمت ما نفوذ میکردند تا سربازامون رو غافلگیر کنند.
به نظرم اومد اونا هدفهای بسیار آسونی هستند، لذا همین که خواستم هدفگیری کنم و بطرفشون شلیک کنم، ناگهان با مردی سوار بر اسب و شمشیر به دست مواجه شدم که ضربه ای به من وارد کرد و از نظرم دور شد!! ….خیلی وحشت زده شده بودم!!!
گنــ ـاه، خانه قلبم را تیره میکند و شما که نورانی ترین هستی، در خانه سیاه نمی مانی..
آن وقت خانه ی دلمان سوت و کور میشود مثل خرابـــه ها… مگر اینکه “توبه” آن تیره گی ها را از دل ببرد و دوباره پذیرای شما شویمـ…
گروهی از مسلمانان، کاخ سفید را فتح خواهند کرد؛ کاخی که نمادی از کاخ کسریٰ و آل کسریٰ است.
از میــــان این همه بهترها
بهتــرین چیز، نگاه پر خیر و برکت توست و اقتدا به شما…
آن وقت، دیگر برای ظهـــور دعا نمی کنیم، بلکه بر سلامتی و طول عمر یار از سفر آمده ی مان، زانو بر سجاده نیاز زده و باران شوق می بارانیم و عاشقانه در پی اوامر شما به گردت می گردیم…
روز جمعه به نماز جمعه در مسجد کوفه رفتم . در این میان تب من زیاد شد و تحمل کردم تا نماز تمام بشود و وقتی بیرون رفتم درد داشتم . امام فرمود : چه شده ؟ درد می کشیدی و فرمود که هیچ مومنی نیست که مریض بشود و ما مریض نشویم و هیچ مومنی نیست که محزون بشود و ما محزون نشویم و فرمود : هیچ مومنی دعا نمیکند مگر اینکه ما برای او آمین بگوییم . بعد رُمیه گفت که شما با همه این جوری هستید؟ ایشان فرمودند : بله هر کس در مشرق و مغرب عالم باشد.
امام صادق (علیه السلام) می فرمایند:
قبل از ظهور حضرت قائم (عج)، برای مؤمنان از سوی خداوند نشانه هایی ست:
قطعا همه شما را با چیزی از ترس، گرسنگی و کاهش در مال ها، جان ها، میوه ها آزمایش می کنیم، بشارت ده به استقامت کنندگان.
هیچ کس به من نگفت
که در دوران غیبت شما، وظایفی دارم از جنس عشـــــــق…
کاش بهتر می فهمیدم امام، امام است چه ظاهر چه غائب! و تو امام منی…
دیگر سربازان صهیونیستی با بی رحمی وارد خانه ها نمی شوند.. دختر بچه یمنی، پدرش را از دست نمی دهد.. پسر بچه ی فلسطینی تکه تکه نمیشود!! حرمت زن حفظ میشود چـــونان گُل…
که از کینه و حسد در دوران ظهورت خبری نیست، کینه می میرد و حسد تبعید می شود به ناکجا آباد… همه متحد و صمیمی انــد… عقل ها رشد کرده، میدان میدان رقابت شده البته نه در کبر و خودخواهی و غرور! و نه در شهوت و شکم بارگی و بی خدایی!!
اگر از نوجوانی زودتر می فهمیدم که می شود شب، با یاد شمـــــا خوابید و صبح با یاد شمـــــا بیــــدار شد تا حالا سالهـــــــا بود که این مشق را تمــــــرین کرده بودم… نمی دانستم که می شود درس خوانــــــــدن را با یاد تو شروع کرد و نوشتن را.. و حرف زدن را.. و زندگی کردن را…
علت دوری شما از ما، چند گناهی بود که انجام می دادی.
و فرمودی: پشت پرده ی غیبت بودنم به خاطر اعمال بد شما شیعیان است و اگر شما پیمان پاکی که با امامان خود بسته بودید را فرامــوش نمی کردید، پرده ها کنــار میرفت..
“اعتراض مطلق و بی بندوبار” مانند اینه که حضرت یعقوب(علیه السلام) به بوی پیراهن یوسف(علیه السلام) بی اعتنا باشه و به این بهانه که منتظر دیدار خود یوسف است، آثار ایشون رو بیمقدار بشماره؛ و یا هنگامی که پیراهن را به او میرسانند، به جای نوشیدن جرعه ای از چشمــه وصـــال و متبرک کردن ِ چشمانش به پیراهنی که بوی دلدار رو میدهد ( که نتیجه اش بینایی اوست)، اعتراض کنه که « من عمری ست منتظر یوسفم، حالا برای من پیراهن میآورید! » و پیراهن رو به کناری پرتاب کنه!
خداوند متعال که ستّار العیوب است میداند کجا ستّاری بکند و کجا ستّاری نکند. اگر کسی [خودش نیز] ستّار العیوب دیگران باشد و در عین حال مخفیانه مرتکب گناهی شود، خداوند اجازه نخواهد داد اسرارش نزد دیگران افشا شود حتی در قیامت هم اجازه نمیدهد کسانی که کنار یکدیگرند از اعمال هم باخبر شوند؛ بنابراین، عملکرد خود شخص بسیار مهمه! اگر کسی پرده دیگران را ندرد و آشکارا دست به گناه نزند، خداوند، پردهاش را نمیدرد.
تکان میخوری بگو یا صاحب الزمان،می نشینی بگو یا صاحب الزمان،برمیخیزی بگو یا صاحب الزمان،صبح که از خواب بیدار میشوی مؤدب بایست و صبحت را با سلام به امام زمانت شروع کن و بگو آقا جان دستم به دامانت خودت یاری ام کن،شب که میخواهی بخوابی اول دست به سینه بگذار و بگو”السلام علیک یا صاحب الزمان”بعد بخواب.
با یارانش که راه میرفت، اصحاب پیشاپیش او میرفتند و او در پی ِ آن ها. میفرمود: پشت سرم را برای فرشتگان بگذارید.
خوشش نمیآمد دیگران پشت سرش حرکت کنند؛ و آنان دو طرف او راه میرفتند.
راه که میرفت به این طرف و آن طرف، نگاه نمیکرد.
مرحوم آسيد كريم محمودی، معروف به “سیدکریم کفاش” حدود شصت سال پيش در تهران زندگی میکرد. يک دكه ی پينهدوزی و كفاشی داشت… حالات خاصی هم داشت!
گلی گم کرده ام ای حیّ دادار
که دارد عطر روی آل اطهار
هوای وصل او دارم همه عمر
دم گورم، الهی همرهم دار
ره وصل گل روی مرادم
که راهمرگ مارا کرده هموار
در آورده دمارِ عمر ما را
کهوصل روی او را دارم اصرار
آقاجان
“تقصیر”شمانیست،
که”تصویر”شما نیست…
من آیینه ای پر شده ازگرد وغبارم…
امام زمان رو به خاطر رفع نیازهای دنیایی صدا زدن “ایرادی نداره” بشرطی که… «شيخ حسين آل رحيم» چهل هفته شبهای چهارشنبه به مسجد كوفه ميرفت، حاجاتی داشت از جمله: مريضی ريوی داشت سرفه زياد میكرد و از سينه اش خون ميومد! فقر شديدی هم داشت و به خاطر فقر هم كسی بهش همسر نمیداد! […]
چقدر با شما (کوفیان) مدارا کنم؟! چونان مدارا کردن با شتران نوباری که از سنگینی بار، پشتشان زخم شده و مانند وصله زدن لباسهای فرسوده ای که هرگاه از جانبی زخمش را بدوزند، از سوی دیگر پاره میشود! هر وقت دسته ای از لشگریان شام (سپاه معاویه) به شما حمله میکند هر کدام از شما به خانه رفته، درب خانهٔ تان را میبندید و چون سوسمار در سوراخ خود میخزید و چون کفتار در لانه میآرمید!!
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمودند: در آن زمان امت من از چنان نعمتی برخوردار میشوند که هرگز امتی، مانند آن را ندیده! سرتاسر زمین محصول میدهد و هیچ چیز از مردم دریغ نخواهد شد! اموال زیاد میشود…
ثروت ها به طور مساوی تقسیم میشود.(عقد الدرر،ص40)
رضایت و خشنودی همگانی است.(الحاوی للفتاوی،ج 2)
فقرو بینوایی ریشه کن خواهد شد.(صحیح البخاری،ج2)
صَعصَعِه از ياران فوق العادهٔ حضرت علی(علیه السلام) بود.
لحظات آخر عمر حضرت، اومد دم در اتاق، بلكه شاید بتونه عيادتی کنه اما شرایط رو مناسب ندید، به همین خاطر به کسی که اونجا در اتاق رفت و آمد میکرد گفت: سلام منو به آقا برسونید… (و پیغامی هم گذاشت)
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) از حضرت مهدی و دولت کریمهٔ ایشون برای سلمان حرفهـایی زدند…
سلمان از پیامبر (صلی الله علیه و آله) خواست که زمان ظهور حضرت رو درک کنه. پیامبر فرمودند: « تو و امثال تو ایشون رو درک خواهید کرد.»
تا اینو شنید خیلی شُـکر خدا کرد ولی با نگرانی پرسید: آیا عمـر من کفاف خواهد داد؟!
به یه لحظه، تخت ملکهٔ سبا رو در حضور حضرت سلیمان حاضر کرد!
در قرآن اومده: «کسی که بخشی از علم کتاب رو داشت (آصف بن برخیا) گفت: من اون تخت رو قبل از اینکه پلک بزنید، پیش شما میآورم» و البته این کار رو هم انجام داد… امام باقر میفرمایند: «اسم اعظم خدا ۷۳ حرف داره که آصف بن برخیا تنها با دانستن یک حرف اینگونه قدرت نمایی کرد.»
مردم به هم نگاه کردند و میگفتند: از این حرفهایی که زد درباره اش چه فکری میکنید آیا چه میخواهد بگوید؟ دیگران گفتند: بخدا قسم چنین پنداشتیم که میخواهد با معاویه صلح کند و کار را به او واگذارد! بعضی گفتند: وَاللّه این مرد کافر شده…
فرد منتظِر باید همواره خصوصیات و ویژگیهای لازم دوران ظهور رو در خودش تقویت کنه و این انتظار به گونهای ست که از یک طرف، هیچگاه نباید آن را “طولانی مدت” تصور کرد و از طرف دیگر هیچگاه نباید آن را “بسیار نزدیک” دانست.