نظر جالب توجه «کُربَن» استاد فرانسوی

فقط اقلیت «شیعه» اند که با اعتقاد و انتظار «امام غائب» امیدوارانه به آینده ی دنیا و دارای روح و دل، زنــده اند… و مشکلات زندگی را با نظر و اعتقاد و امید دیگری طرح می کنند. شیعه نه فقط برای آینده، مُهره ی معجزه آسایی در چنته داره، بلکه به گذشته نیز مایه های افتخار و اتکای فراوان داره؛ پیش رویش علی(علیه السلام) ست که مادر دَهر، همانند او نزائیـــده و نخواهد زائیــد.

تنهـــــــاترین انسان…

آدم های عادی تنها می شوند به این دلیل که اطرافیان خود را از دست می دهند، اما زندگی رهبران ماجرایی متفات دارد؛ آنها این قابلیت را دارند که حتی با حضور انبوه پیروان و در میان سیل جمعیت طرفداران خود، تنهــــــا بمانند!
در حقیقت آنها به این دلیل که رهبر محسوب می شوند تنهایی ِمردم عادی را پشت سر گذاشته اند، گرچه همیشه افرادی در کنارشان هستند که باعث شود تنها به نظر نرسند

هیچ کس به من نگفت …

که چرا نشسته ای در هنگام شنیدن آن نام زیبـــــــا که قیـــــــام را خاطره آور است…
و من.. چه بسیار تو را شنیده ام و تکانی نخورده ام!

به من نگفتند
امام صادق(علیه السلام) وقتی نام زیبایت را می شنید، تمـــــام قد می‌ایستاد…

زمانه عجیبی ست؛

برخی مردمان، امام گذشته را عاشقند، نه امام حاضر را
می دانی چرا؟
امام گذشته را هر گونه که بخواهند تفسیر میکنند اما امام حاضر را باید فرمان بَرند!

و اینگونه کوفیان
“عاشورا” را رقم زدند…

راه رسیدن به امام زمان عج چیست؟

ما باید امضا و تعهد بدهیم و موافقت دسته جمعی کنیم که امام غائب را در عمل به دستورات دینی، یاری و نصرت کنیم و نقض عهد نکنیم. تا او از پس پرده بیرون بیاید…

دیده آلوده ، دل آلوده ، نفس آلوده ، آه

حال ما دنیا نشینان بی تو اصلاً خوب نیست
بی تو در دنیای ما جز فتنه و آشـــوب نیست

باغ های این حوالی را همــه سرمــــــا زده
دور ازخورشید هرگز حاصلی مرغوب نیست

خوب میـــدانم شبیه عاشقــــــــانت نیستم
خوب میدانی که اوضاع دلم مطلوب نیست

آیا میدونستی…؟!

همون ابتدای ظهور

امام زمان (ارواحنا فداه)
از سیصدوسیزده نفر (یاران ویژه اش) تعهد میگیره، که:

خسته شدن از ظلم به تنهایی کافی نیست …

«خسته شدن از ظلم به تنهایی کافی نیست» باید « تحمل عدالت» رو هم داشته باشیم!
مردم ریختند در خونه علی و اصرار کردند که: « یاعلی! شما بیائید حکومت رو به عهده بگیرید » اما حضرت فرمودند: « نه! منو رها کنید! » (نهج البلاغه/خطبه۹۲)
علت امتناع حضرت این بود که
هر چند مردم از ظلم خسته شده بودند اما خواهان عدالت هم نبودند!!

امام زمان که نمیاد آدمای مؤمن و عوام غیر مؤمن رو بکُشه !!

امام زمان که نمیاد آدمای مؤمن و عوام غیر مؤمن رو بکُشه؛ حتی ایشون نمیاد که گناهکارا رو بکُشه، بلکه خیلی از گناهکارها با اومدن ایشون، آدمای خوبی میشن؛
کشتن، قاعده ای داره! حتی قرار نیست بعضی از گناهکارایی که با اومدن ایشون هم خوب نشدند کشته بشن…

زيارت جامعه كبيره

رفت پيش امام هادي ، گفت :” به من سخني ياد بدهيد كه با آن شما اهل بيت را بشناسم و زيارت كنم.
امام با مهرباني جواب داد:
“غسل كن،به حرم كه رسيدي شهادتين بگو و صد تكبير و بعد بگو … .”

«فرهاد»های کینه پَرَستِ پُر از فریب …

آقا اجازه خسته ام از این همه فریب / از های و هوی مردم این شهر نا نجیب
آقا اجازه پنجره ها سنگ گشته اند / دیوارهای سنگی از کوچه ، بی نصیب
آقا اجازه باز به من طعنه می زنند / عاشق ندیده های پُر از نفرتِ رقیب
«شیرین»ی وجود مرا «تلخ» می کنند / «فرهاد»های کینه پَرَستِ پُر از فریب …

او که زرنگ بود و خندیده بود، کلی چیز گیرش آمد…

حتما بخون معرکه ست
مرحوم حاج اسماعیل دولابی “واسه انتظار فرج” مثال زیبائی دارند که …
پدری چهار تا بچه ش رو گذاشت توی اتاق و گفت این‌جا را مرتب کنید تا من برگردم، خودش هم رفت پشت پرده.
از اون‌جا نگاه می‌کرد، می‌دید که هر کدوم از بچه ها دارن چه کار می‌کنن، می‌نوشت توی یک کاغذی که بعدا حساب و کتاب کنه.

چطور جوان مانده‌اي؟

مردم را دور خودش جمع كرده بود، ميگفت زينب است؛دختر فاطمه بردنش پيشه خليفه . پرسيد: ” چطور جوان مانده‌اي؟”
گفت:
“پيامبر دست كشيد بر سرم تا هر چهل سال يك بار جوان شوم.”
علي‌ بن محمد آمد، رو به زن گفت:

آشیخ مرتضی حائری رو خواب دیدم

حواسم بود که از دنیا رفته، پرسیدم اوضاعتون چطوره؟!
ظاهرا خوشحال بود
گفت:
روح از بدنم جداشد، درست مثل اینکه لباس از تنم دربیارند
خودم را میدیدم
مات ومبهوت

ماجرای سرودن شعر «آمدم ای شاه پناهم بده»

مادرم در آخرین لحظاتی که خدمتشون رسیدم، همیشه آن حال و هوای ارادت به چهارده معصوم را داشت و در همان حال که سکته کرده بود، دکتر را خبر کردیم. دکتر مشغول گرفتن نوار شد و وقتی خواست بره متاسفانه مادرم سکته دیگری کرد. من به دکتر اعلام کردم. دکتر خطاب گفت: «کسیکه این گونه سکته کنه کمتر زنده خواهد ماند!»

کوری آمد وسط صحن تو، بینا برگشت

کوری آمد وسط صحن تو، بینا برگشت
یک زن ویلچری، روی دوتا پا برگشت
کافرى تا به ضریح تو نگاهش افتاد.
سجده ای کرد سپس شیعه ی مولا برگشت

ساعت حدودِ دو نیمه شب بود!

اما ۵۰شبِ پیش، ماشین زد به دخترم، ۹سالشه، خون ریزی مغزی کرد! دکترا گفتند ضربه شدید بوده، خیلی بتونیم نگهش داریم نهایتا ۳ روزه! به دکتر گفتم از هر جای دنیا میخای دکتر بیاری بیار، پولش با من. گفت: چرا متوجه نیستی؟! ضربه به مغز شدید بوده، اصلا نمیشه کاریش کرد! شروع کردم به دَری بری گفتن که شماها فقط اسمتون دکتره! هیچ کاری بلد نیستید…

معاویــــه هم اعتراف کرد…

خوب می دونیم معاویه یکی از سرسخت ترین دشمنان حضرت علی(علیه السلام) بود. با این که همیشه سعی داشت به دروغ، چهره ای نامناسبی از امام معرفی کنه اما گاهی او هم اعتراف می کرد…

اتفاقی عجیب!!!

در مسیر جنگ صفین (کنار نخلستونی) برای نماز مغرب توقف کردیم، حضرت امیر رفتند وضو بگیرند. مردی با موها و ریش های سفید و چهره ای نورانی نزدیک ایشان شد و با احترام سلام کرد و گفت:
« مرحبا به وصی آخرین پیامبر، رئیس پیشانی سفیدان…