“تقصیر”شمانیست، که”تصویر”شما نیست…
آقاجان
“تقصیر”شمانیست،
که”تصویر”شما نیست…
من آیینه ای پر شده ازگرد وغبارم…
آقاجان
“تقصیر”شمانیست،
که”تصویر”شما نیست…
من آیینه ای پر شده ازگرد وغبارم…
امام زمان رو به خاطر رفع نیازهای دنیایی صدا زدن “ایرادی نداره” بشرطی که… «شيخ حسين آل رحيم» چهل هفته شبهای چهارشنبه به مسجد كوفه ميرفت، حاجاتی داشت از جمله: مريضی ريوی داشت سرفه زياد میكرد و از سينه اش خون ميومد! فقر شديدی هم داشت و به خاطر فقر هم كسی بهش همسر نمیداد! […]
چقدر با شما (کوفیان) مدارا کنم؟! چونان مدارا کردن با شتران نوباری که از سنگینی بار، پشتشان زخم شده و مانند وصله زدن لباسهای فرسوده ای که هرگاه از جانبی زخمش را بدوزند، از سوی دیگر پاره میشود! هر وقت دسته ای از لشگریان شام (سپاه معاویه) به شما حمله میکند هر کدام از شما به خانه رفته، درب خانهٔ تان را میبندید و چون سوسمار در سوراخ خود میخزید و چون کفتار در لانه میآرمید!!
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمودند: در آن زمان امت من از چنان نعمتی برخوردار میشوند که هرگز امتی، مانند آن را ندیده! سرتاسر زمین محصول میدهد و هیچ چیز از مردم دریغ نخواهد شد! اموال زیاد میشود…
ثروت ها به طور مساوی تقسیم میشود.(عقد الدرر،ص40)
رضایت و خشنودی همگانی است.(الحاوی للفتاوی،ج 2)
فقرو بینوایی ریشه کن خواهد شد.(صحیح البخاری،ج2)
صَعصَعِه از ياران فوق العادهٔ حضرت علی(علیه السلام) بود.
لحظات آخر عمر حضرت، اومد دم در اتاق، بلكه شاید بتونه عيادتی کنه اما شرایط رو مناسب ندید، به همین خاطر به کسی که اونجا در اتاق رفت و آمد میکرد گفت: سلام منو به آقا برسونید… (و پیغامی هم گذاشت)
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) از حضرت مهدی و دولت کریمهٔ ایشون برای سلمان حرفهـایی زدند…
سلمان از پیامبر (صلی الله علیه و آله) خواست که زمان ظهور حضرت رو درک کنه. پیامبر فرمودند: « تو و امثال تو ایشون رو درک خواهید کرد.»
تا اینو شنید خیلی شُـکر خدا کرد ولی با نگرانی پرسید: آیا عمـر من کفاف خواهد داد؟!
به یه لحظه، تخت ملکهٔ سبا رو در حضور حضرت سلیمان حاضر کرد!
در قرآن اومده: «کسی که بخشی از علم کتاب رو داشت (آصف بن برخیا) گفت: من اون تخت رو قبل از اینکه پلک بزنید، پیش شما میآورم» و البته این کار رو هم انجام داد… امام باقر میفرمایند: «اسم اعظم خدا ۷۳ حرف داره که آصف بن برخیا تنها با دانستن یک حرف اینگونه قدرت نمایی کرد.»
مردم به هم نگاه کردند و میگفتند: از این حرفهایی که زد درباره اش چه فکری میکنید آیا چه میخواهد بگوید؟ دیگران گفتند: بخدا قسم چنین پنداشتیم که میخواهد با معاویه صلح کند و کار را به او واگذارد! بعضی گفتند: وَاللّه این مرد کافر شده…
فرد منتظِر باید همواره خصوصیات و ویژگیهای لازم دوران ظهور رو در خودش تقویت کنه و این انتظار به گونهای ست که از یک طرف، هیچگاه نباید آن را “طولانی مدت” تصور کرد و از طرف دیگر هیچگاه نباید آن را “بسیار نزدیک” دانست.