کفتربازی همسایه ی ما بود. تمــــــام همسایه ها از دستش در عذاب بودند. ازش شکایت کردیم. چندبار بازداشتش کردند. چند بار هم کبوترهاش رو سر بریدند! باز دست بردار نبود. همسایه ها از من به عنوان کاسب مذهبی محله خواستند باهش صحبت کنم. بهش گفتم: تو دیوانه ای؟! چرا دست بردار نیستی؟ برگشت گفت: میدونی؟ من عاشقم، عشق کبوترهام وجودم رو گرفته؛ همه ی وجودم شده کبوتر! پر که میزنن منم پر میزنم! چشم و دلم با اونا پرواز میکنه…
بـدنت را برای خود نگه دار
و ذهنت را به من بسپار
که بدن های زیبـا بسیارند اما
. ذهـــن های زیبـا انگشت شمار …
یه روز یه پسر انگلیسی میاد با طعنه به یک پسر ایرانی میگه:
چرا خانوماتون نمیتونن با مردا دست بدن یا لمسشون کنن؟؟
یعنی مردای ایرانی اینقدر شهوت پرستن که نمیتونن خودشون رو کنترل کنن؟؟
قرار بود تالاری بگیریم و جشن با شکوهی و شما تشریف بیاورید.
عروس و داماد توافق کردیم که پول تشریفات را به یک دختر و پسر دیگر بدهیم
تا آنها هم مثل ما وارد زندگی مشترک بشوند…
از علائم خود ارضایی پریدگی رنگ، سیاه شدن دور چشم، خستگی و خواب آلودگی ست…
گوشه گیری و خوابهای آشفته دیدن، خستگی…
تولید بعضی مرض های فکری و ذهنی می کند …
روزی دانشجوی جوانی برای مشورت اومد و گفت: میخام در دانشگاهمون کارفرهنگی بکنم، چه کار کنم بهتره؟
ازش پرسیدم: بلدی رخت و لباس بشویی؟ گفت: بله، بلدم! اما این چه ربطی به کارفرهنگی داره؟! من میخام کارفرهنگی کنم!
گفتم: حاضری لباسهای هم اتاقیت رو توی خوابگاه بشویی؟
اونقدر عصبانی بودم که اصلا نفهمیدم در حضور پیامبر چی میگم! با همون عصبانیت و پرخاش گفتم: ای سیـــــــاهِ زشت!!
هنوز این حرفم کامل از دهنم خارج نشده بود که پیامبر با حالتی سخت ناراحت، به من فرمودند: آیا به خاطر سیاهی اش اونو سرزنش میکنی در حالی که سفید بر سیاه فضیلتی نداره مگر به واسطه اعمال و رفتار؟!
…. و باید عفو کنند و گذشت نمایند. مگر دوست ندارید که خدا بر شما ببخشاید؟ و خدا آمرزندهء مهربان است.
توخانواده ای که وضع مالی خوبی نداشتن، پدر اون خانواده یک «میز» میخره که اونو خیلی دوست داشته… روزی پسرش وارد اتاق میشه و کاری میکنه که اون میز میشکنه! پدر هم به شدت ناراحت میشه و ضربه ای محکم به صورت کودک میزنه که منجر به كر شدنش میشه!
اگه مغز خالی هم، مثل شکم خالی سر و صدا میکرد!
همه مردم به دنبال کسب علم و دانش می رفتند…