۱. علاقه و آرزوها » همه آرزو دارن آدم خوبی باشن ولی یکی از نتایج این علاقهٔ خوب اینه که انسان فکر میکنه آدم خوبیه در حالیکه فقط دوست داره آدم خوبی باشه و در این راه موفق نبوده [مثل تشنه ای در بیابان که دنبال آب میگرده و از فرط تشنگی همه چی رو سراب می بینه]
می روم تا سَــر رود
شاید آنجا نفسی تازه کنم
می روم تا دل دشت
شاید آنجا به تماشای نسیمی برسم
۱. فلانی از ما بهتره، واسه همینم آدمای زیادی اطرافش هستند؛ حالا یا علم خوبی داره، یا صدای زیبایی داره، یا چهرهٔ قشنگی داره یا هر چی دیگه…)، «ما چشم دیدنش رو نداریم!» و اینکه من دلم نمیخاد ببینمش یعنی حسادت!
[راه حل] باهش مشورت کنیم و ازش در کارهامون کمک بخواهیم.
نشونهٔ ملموسی که من بتونم خودم رو بسنجم اينه که الآنم رو با گذشته ام مقايسه کنم ببينم چقدر حساس تر شدم؟
یه هستهٔ خرما به اندازهٔ یه بند انگشته!
ولی پر از استعداده که تبدیل بشه به درخت نخل و هــــزاران کیـــلو خـــرما…
بابا داشت روزنامه میخوند بچه گفت: بابا بیا بازی!
بابا که حوصله بازی نداشت ی تیکه از روزنامه رو ک نقشه دنیا بود
امام خمینی(ره) سئوالی مطرح میکنن و میفرمایند: هر کس منصفانه به این سئوال جواب بدهد، موضوع مهم و تکان دهنده ای خواهد بود!
ما انسان دانشگاهی میخواهیم، نه معلم و دانشجو.
دانشگاه باید انسان ایجاد کند و انسان بیرون بدهد از خودش.
چقد خنده داره
یه ساعت «خلوت با خدا» طاقت فرساست، ولی ۹۰دقیقه تماشای بازی فوتبال مث باد میگذره!
چقد خنده داره
صدهزارتومان «کمک در راه خدا» مبلغ بسیار هنگفتیه اما وقتی با همین پول، میریم خرید؛ کم به چشم میاد!
پیراهن سیاه… کجایی رفیق من؟
اندوه و اشک و آه! کجایی رفیق من؟
بوی محرم است فضارا گرفته است
ای بی نظیر ماه، کجایی رفیق من؟