گندم ها را بار چند الاغ کرده بودم و میرفتم سمت کوفه…
نمی دانستم الاغ ها و بارشان در سیاهی شب گم می شوند و من می مانم و خودم! سراسیمه به کوفه رفتم و جریان را برای حارث تعریف کردم. گفت: پیش یکی میبرمت که دیگر غصه نخوری.
نمی دانستم الاغ ها و بارشان در سیاهی شب گم می شوند و من می مانم و خودم! سراسیمه به کوفه رفتم و جریان را برای حارث تعریف کردم. گفت: پیش یکی میبرمت که دیگر غصه نخوری.
خوب می دونیم معاویه یکی از سرسخت ترین دشمنان حضرت علی(علیه السلام) بود. با این که همیشه سعی داشت به دروغ، چهره ای نامناسبی از امام معرفی کنه اما گاهی او هم اعتراف می کرد…
عجب تمثیلی ست این که “علی مولود کعبه” است
یعنی اینکه “باطن قبله” را در “امام” پیدا کن…
کدام یک است که دو ندارد؟!
کدام دو است که سه ندارد؟!
کدام سه است که چهار ندارد؟!
… و تا اونجا که کدام ۱۲ است که ۱۳ ندارد؟!
در مسیر جنگ صفین (کنار نخلستونی) برای نماز مغرب توقف کردیم، حضرت امیر رفتند وضو بگیرند. مردی با موها و ریش های سفید و چهره ای نورانی نزدیک ایشان شد و با احترام سلام کرد و گفت:
« مرحبا به وصی آخرین پیامبر، رئیس پیشانی سفیدان…
اون پرسید : بهترین مکان کجاست؟
گفتم : مسجد
پرسید : بهترین جای مسجد کجاست؟
گفتم : محراب
پرسید : بهترین عمل چیه؟
گفتم : نماز