اگه کسی با بخشیدن کوچیک میشدخدا اینقدر بـزرگ نبود.
اگه کسی با بخشیدن کوچیک میشد
خدا اینـــقـدر بـزرگـــــ نبود . . .
اگه کسی با بخشیدن کوچیک میشد
خدا اینـــقـدر بـزرگـــــ نبود . . .
چند سال پیش در یك روز گرم تابستان پسر كوچكی با عجله لباسهایش را در آورد و خنده كنان داخل دریاچه شیرجه رفت .
مادرش از پنجره نگاهش می كرد و از شادی كودكش لذت می برد . مادر ناگهان تمساحی را دید كه به سوی پسرش شنا می كرد.
مادر وحشت زده به سمت دریاچه دوید و با فریادش پسرش را صدا زد.پسر سر را برگرداند ولی دیگر دیر شده بود.
روزی باد به آفتاب گفت:من از تو قوی ترم،
آفتاب گفت: چگونه…!؟
باد گفت:
آن پیرمرد را میبینی که کتی بر تن دارد…؟
مردی داشت در جنگلهای آفریقا قدم می زد که ناگهان صدای وحشتناکی که دایم داشت بیشتر می شد به گوشش رسید. به پشت سرش که نگاه کرد دید شیر گرسنهایی با سرعت باورنکردنی دارد به سمتش میآید و بلافاصله مرد پا به فرار گذاشت و شیر که از گرسنگی تورفتگی شکمش کاملا به چشم میزد داشت به او نزدیک و نزدیکتر میشد که ناگهان مرد چاهی را در مقابل خود دید که طنابی از بالا به داخل چاه آویزان بود. سریع خود را به داخل چاه انداخت و از طناب آویزان شد.تا مقداری صدای نعرههای شیر کمتر شد و مرد نفسی تازه کرد متوجه شد که در درون چاه اژدهایی عریض و طویل با سری بزرگ برای بلعیدن وی لحظهشماری میکند.
بازیگرها با گریم، خیلی متفاوت میشن
گاهی اینقد چهره ی پاک و معصومی بخودشون میگیرن که نگو و نپرس!
منشین با بَدان که صحبت بد
گرچه پاکی ، تو را پلید کند
آفتاب گرچه روشن ست، اورا
پاره ای ابر ، ناپدید کند
اینقدر صدای اعمالت بلنده که صدای حرفاتو نمیشنوم…
میگن درد و از هر طرف بخونی میشه درد
ولی درمان و که از آخر بخونی میشه نامرد
مواظب باش واسه دردت
به هر درمانی تن ندی…
تونل ها ثابت کردند
در دلِ سنگ هم
راهی برای عبور هست…
آدما باید مث آهن ربا باشن
جاذبه شون بیشتر از دافعه شون باشه
البته مسلمون حتما باید آهن ربا باشه
وگرنه مسلمونی نکرده
اما شاید بگی:
“بعضی وقتا دافعه هم خوب چیزیه”