شیعه به لحاظ فکری اعتقادی در جایگاه شایسته ای قرار داشت؛ احادیث و اصول امامان در کتب خاصی جمع آوری شده بود. شاگردان بزرگ و کارآمدی برای کارشناسی حوادث و دفاع از کیان اعتقادی و فقهی شیعه در برابر فرقه ها و گروه های مختلف، تربیت شده بودند. آنها برای ورود به عصر غیبت تقریبا آماده شده بودند، ارجاع شیعیان به وکیلانِ ائمه پُر رنگ شده بود.
کنار خیابان ایستاده ای. ماشینی جلوی پایت ترمز می زند، شما آدرسی می پرسی و او به شما آدرس گفته و می رود… اما گاهی اوقات بعد از سئوال شما، راننده می گوید: «من همانجایی می روم که شما می خواهی بروی، و حاضرم شما را تا آن مکانِ مقصود و مطلوب برسانم.»
«چرا پنجاه سال پس از وفات پیامبر، کار کشور اسلامی به جایی رسیده باشد که همین مردم مسلمان؛ از وزیرشان، امیرشان، سردارشان، عالمشان، قاضی شان و قاری شان در کوفه و کربلا جمع بشوند و جگرگوشه همین پیغمبر را با آن وَضعِ فَجیع به خاک و خون بکشند؟!» [مقام معظم رهبری۷۵/۳/۲۰]
در زبور بعد از ذکر (تورات) نوشتیم: «بندگان شایسته ام وارث زمین خواهند شد.» / امام باقر علیه السلام درباره این آیه فرمودند: آنان اصحاب حضرت مهدی عجل الله فرجه در آخرالزّمان هستند.
هنگامی که قائم (علیه السلام) در مکه، تکیه به خانه خدا زند، با جملاتی خود را معرفی کرده، سپس آیه ی بالا را خوانده و می فرماید: «خداوند آدم و نوح و فرزندان ابراهیم و فرزندان عمران را بر جهانیان برتری داد و برگزید…»