آیا میدانید محمد(ص) چگونه شریعت خود را بنیان نهاد؟ وقتی او ظهور کرد، در عربستان علاوه بر شرک ملی باستانی، سه دیانت بیگانه موجود بود: آئین یهود، دیانت عیسوی، کیش زردشت… نکته مشترکی که در این سه دیانت یافت می شد، عبارت از اعتقاد به یک وجود فوق الطبیعه بود که بایستی در آخرالزمان ظهور کند و نظم و عدالت رفته را به جهان باز آرد و مقدمه خلود و سعادت دائم انسان را فراهم سازد.
از صفر که نمی شود شروع کرد! جامعه ای می تواند پذیرای مهدی موعود (ارواحنا فداه) باشد که در آن آمادگی و قابلیت باشد و إلا مثل انبیا و اولیای طول تاریخ می شود!
چرا امیرالمومنین علی بن ابی طالب (علیه الصلاة و السلام) در زمان خودش؛ در همان مدّتِ کوتاه حکومت با آن قدرت الهی، با آن علم متصل به معدن الهی، با آن نیروی اراده، با آن زیبایی ها و درخشندگی هایی که در شخصیت آن بزرگوار وجود داشت و با آن توصیه های پیامبر اکرم، او نتوانست ریشه ی بدی را بخشکاند؟!
حکیم سبزواری (۱۲۸۹ق) میگوید: « بین دو چیز که فاصله ی آنها در نهایتِ دوری و جدایی در والا مقامی و پَستی ست (مانند خدا و دنیا) چاره ای نیست از وجود رابط و واسطه ای… مانند نور، که میان قرصِ آتشینِ خورشید و کرهی سرد زمین، واسطه است».
به عبارتی دیگر، میان فاعل و قابل باید مناسبت و سنخیت باشد، وگرنه هر چیز، میتوانست علت چیز دیگری باشد، و از آب، گرما و از آتش، سرما صادر میشد!!
خدا بهترین است، بینیاز است و همچنین بینهایت، اما طبیعت (یعنی دنیا و هرآنچه در دنیاست) نیازمند است و محدود.
️ خدا خالق فیاض است؛ فیاض یعنی کسی که همیشه و پیوسته، فیض از او میجوشد. از طرفی حتما باید یک واسطه و رابطی جهت دریافت این فیض از خدا و انتقالش به اهل دنیا باشد، از طرفی آن واسط و رابط باید هم بُعد آسمانی و معنوی داشته باشد، هم بُعد زمینی و مادی…
در نهج البلاغه، حضرت علی علیه السلام می فرماید: «در آینده جنگ با تمام شدت افروخته و شعله ور گشته، چنگ و دندان هایش را تا آخر نشان دهد و به اوج می رسد؛ آن هم با پستان های پُر شیر، که ابتدا دوشیدن و نوشیدن آن شیرین می نماید اما پایانی تلخ و زهرآگین دارد.»