طبیعتا خدا دوست نداره بنده اش وادار به گناه بشه، ولی بعضی اوقات چاره ای جز این نیست و گاهی خدا ما رو در معرکه ی گناه میندازه تا بفهمیم چه عیب هایی در وجودمون پنهان کرده بودیم! اگه ما عیب پنهان مون رو بفهمیم و ریشه اون عیب رو در اعماق روحمون بسوزونیم، اینجاست که “گناه” سبب بهشت رفتن مون خواهد شد.
ناگهان همهمه ای تو مدرسه پيچيد. طلاب صدا ميزدن حاجی اومده… اين وقت روز چه کار داره؟! [از بازار به مدرسه اومده بود] عباسقلی خان مستقیم به اتاق من اومد و بقيه طلبه ها هم دنبالش، همگی داخل اتاق نشستند. ناگهان عباسقلی خان به تنهايی از جايش بلند شد و کتابخانه کوچیکم رو نشونه رفت. رو به من كرد و گفت: لطفا بفرماييد نام اين کتاب قطور چيست؟
حضرت علی فرمودند:
چه شده که من مردم را اینگونه می بینم که وقتی غذایی جلویشان میگذارند، اگر شب باشد و چشمشان نبیند، خود را به زحمت می اندازند و بالاخره چراغی تهیه میکنند تا ببینند چه دارند وارد شکمشان می کنند!
– یعنی شاید بگویم هیچ استثنایی نداره – شب همیشه در حال مطالعه خوابشان می برد.
خود من هم همینطورم، نه اینکه وسط مطالعه خوابم ببرد، مطالعه می کنم تا خوابم می آید؛ کتاب را می گذارم و می خوابم…
«انسانهای بزرگ» می تونند
دو دقیقه بدون هوا زندگی کنند
و دو هفته بدون آب…
اما بدون کتاب! تو بگو یه لحظه!
کسی را گفتند فلانی شاهکار میکند، چرا که قادر است پرواز کند،
گفت این که مهم نیست، مگس هم میپرد.
گفتند فلانی را چه میگویی که روی آب راه میرود!
گفت اهمیتی ندارد، تکه ای چوب نیز همین کار میکند.
« ﻣﻦ ۲۰۰۰۰ تومان ﮔﻢ ﮐﺮﺩه اﻡ ﻭ ﺧﯿﻠﯽ بهش احتیاج دارم چون خرج زندگیمو ﻧﺪﺍﺭﻡ، ﻫﺮ ﮐﻰ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩ ﺑﯿﺎﺭﻩ ﺑﻪ فلان آﺩﺭﺱ ﮐﻪ ﺷﺪﯾﺪﺍ بهش ﻧﯿﺎﺯمندم.»
لبنانی بود ولی دوست داشت یک خونه هم توی مدینه داشته باشه.
پول رو داد به امام و گفت: زحمتش رو شما بکشید. بعدا حضرت صادق(علیه السلام) بهش گفتند: «یک خونه خوب برات خریدم. اینم قباله اش» و یک کاغذ گذاشتند جلوش?
تا چه زمانی فرصت داریم توبه کنیم؟
کسی که توفیق توبه پیدا نمی کند!!
واقعا خدا همه گناهان رو می بخشه؟!
فرصتهایی برای جبران گناه:
کسی که خیالش از خودش راحت باشه، معلومه که به عیب گرفتن از دیگران مشغول میشه! البته باید توجه داشت که “عیب جویی” با “تذکر دادن” فرق داره! و فرقش در نوع انتقال مطلب، قابل احساسه…