به یه لحظه، تخت ملکهٔ سبا رو در حضور حضرت سلیمان حاضر کرد!
در قرآن اومده: «کسی که بخشی از علم کتاب رو داشت (آصف بن برخیا) گفت: من اون تخت رو قبل از اینکه پلک بزنید، پیش شما میآورم» و البته این کار رو هم انجام داد… امام باقر میفرمایند: «اسم اعظم خدا ۷۳ حرف داره که آصف بن برخیا تنها با دانستن یک حرف اینگونه قدرت نمایی کرد.»
ﻫﻤﺴﺮ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ شخصی ﺭﺍ ﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﺑﺎ ﮐﻮﺩﮐﺎﻥ ﺑﺎﺯﯼ ﻣﯽﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﺎ ﺍﻧﮕﺸﺖ
ﺑﺮ ﺯﻣﯿﻦ ﺧﻂ ﻣﯽﮐﺸﯿﺪ.
ﭘﺮﺳﯿﺪ: ﭼﻪ ﻣﯿﮑﻨﯽ؟
ﮔﻔﺖ: ﺧﺎﻧﻪ ﻣﯽﺳﺎﺯﻡ
ﭘﺮﺳﯿﺪ: ﺍﯾﻦ ﺧﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﻣﯽﻓﺮﻭﺷﯽ؟
ﮔﻔﺖ: میﻓﺮﻭﺷﻢ
هر بار که برای خرید می رفت، کلی تخفیف می گرفت. می گفت: «تو خرید بلد نیستی! یه بار با من بیـــا برات یه تخفیف حسابی میگیرم.»
اون روز با آقای فروشنده، با ناز و کرشمه از هر دری حرف زدو خندید. نیم ساعتی میگذشت که بعد از فروش حیـــا و نجابتش تونست مانتـــو رو با ده هزار تومن تخفیف بخره!
در جاده ای حرکت می کنیم، تابلویی توجهمون رو جلب میکنه. پیاده می شیم، ابعاد مختلف تابلو رو بررسی می کنیم. ارتفاعش رو اندازه می گیریم، همچنین طول و عرضش رو. ترکیب رنگ های روی تابلو چقدر جالبه و کلی روش فکر می کنیم. یادداشت هایی از مطالعات تابلوشناسی(!) برداشته، سوار می شیم حرکت می کنیم و چند لحظه بعد سقوط میکنم در درون یک درّه!
ما باید امضا و تعهد بدهیم و موافقت دسته جمعی کنیم که امام غائب را در عمل به دستورات دینی، یاری و نصرت کنیم و نقض عهد نکنیم. تا او از پس پرده بیرون بیاید…
یکی از نزدیکان به رحمت خدا میره، لطف میکنیم میریم مجلس ختمش. سخنران از قبر و قیامت و پل صراط و سختی حساب و اینا میگه
شیطان حرف سخنران رو قطع میکنه و میگه: «البته مستحضرید که حضرتعالی از این امر مستثنی اید. الحمدلله آنقدر در پرونده اعمال شما حسنه و کار خوب هست که قطعا در درجات بالای بهشت هستید…»
هیچ کس به من نگفت
که در دوران غیبت شما، وظایفی دارم از جنس عشـــــــق…
کاش بهتر می فهمیدم امام، امام است چه ظاهر چه غائب! و تو امام منی…
کدام یک است که دو ندارد؟!
کدام دو است که سه ندارد؟!
کدام سه است که چهار ندارد؟!
… و تا اونجا که کدام ۱۲ است که ۱۳ ندارد؟!
مسلم رسید کوفه «۴۰۰۰نفر» اومدن!
و وقتی عبیدالله والی کوفه شد
بشنو از زبان مسلم:
پیامبر، در آخرین سخنرانی شون در مدینه، توصیه هایی کرد که چشمها پر اشک و دلها منقلب شد. از آن جمله فرمودند:
«هر کس بر زنی در مهریه اش ستم کند، پیش خدا زناکار به شمار می آید.
روز قیامت خدا به او میفرماید: بنده ی من!
کنیزم را با عهد خودم به عقد تو در آوردم
ابليس باز هم از مأموريتی برمیگشت
خوشحال بود… پرسيدند:
فرمانده! گمراه كردن آدما چه فايده اى داره؟
ابليس جواب داد: امامشون كه بياد، عمر ما تموم میشه!
اینها رو كه غافل كنيم امامشون ديرتر میاد!
یابن البدور المنیره
باید بروم برای دلت
که از ما گرفته
نماز آیات بخوانم…
مردى مسيحی به امام باقر گفت: تو بقر هستى. حضرت فرمود: نه، من باقرم. او گفت: فرزند زنى آشپزى. حضرت فرمود: اين شغل او بوده. گفت: تو فرزند يك سياه حبشى بد زبانی؟ امام فرمود: اگر شما راست ميگویى خدا مادرم را بيامرزد، اگر دروغ ميگویى خدا از تو بگذرد.
“نصرانى” مسلمان شد.
دُرُست چند روزه نيستی ديگه پيشم
دُرُست چند روزه دور از چشم مامان
با قاب عكس تو هم گريه ميشم
“خون” ماده ای کاملا آماده ست برای پرورش انواع میکروبها ⇜ تمام میکروب ها که وارد بدن میشن به خون حمله میکنن و اونجا رو مرکز فعالیت خودشون قرار میدن❢ به همین دلیل «گلبول های سفید» که سربازان کشور تن انسان به حساب میان، دائما در منطقه خون، پاسداری میکنند تا میکروب ها به این سنگر حساس [که به تمام مناطق بدن ارتباط داره] راه پیدا نکنند.