عجیب بود آخه گاهی اون گونی تکان مشکوکی میخورد!!
لباسهای خیس به تنمون سنگینی میکرد…
همهمه ی بسیجی ها میان رعد و برق و شر شر باران گم شده بود…
گونی هایی رو که عراقی ها پله وار ، زیر کوه چیده بودنداز گل و لای لیز
شده بود و اسباب دردسر…
لباسهای خیس به تنمون سنگینی میکرد…
همهمه ی بسیجی ها میان رعد و برق و شر شر باران گم شده بود…
گونی هایی رو که عراقی ها پله وار ، زیر کوه چیده بودنداز گل و لای لیز
شده بود و اسباب دردسر…
شما بهعنوان یک انسان مسلمان، مؤمن، صاحب فکر، باید نگاه کنید، تکلیفتان را احساس کنید، تحلیل داشته باشید؛ نسبت به اشخاص، نسبت به جریانها، نسبت به سیاستها، نسبت به دولتها، موضع داشته باشید، نظر داشته باشید.
اینجور نیست که شما باید منتظر بمانید، ببینید که رهبرى دربارهى فلان شخص، یا فلان حرکت، یا فلان عمل، یا فلان سیاست چه موضعى اتخاذ میکند که بر اساس آن، شما هم موضعگیرى کنید؛ نه، اینکه کارها را قفل خواهد کرد.
روايت داريم :کسی که کلک ميزنه به او کلک ميزنن! گاهی ما از يه چيزهايی نمیگذريم ولی سيلی اونو ميخوريم؛ مثلا چاه بايد بيست متری کنده بشه ولی در ده متری اونو تموم میکنه، یا مثلا در بسته بندی کردن کلک میزنه…
۱. عده ای میگن ما از صدا و سیما خسته شدیم و تنوع میخواهیم..
۲. عده ای میگن ما میخواهیم از شبکه های مذهبیش استفاده کنیم..
و اما جواب …
امام خمینی(ره) سئوالی مطرح میکنن و میفرمایند: هر کس منصفانه به این سئوال جواب بدهد، موضوع مهم و تکان دهنده ای خواهد بود!
آقاى قرائتى میفرمودند:
هرچه هواسرد تر شد،لباست گرم ترشد تا سرما ب تو نفوذ نکند. هرچه جامعه ات فاسد تر شد ،تو لباس تقوايت را زخيم تر کن تا درتو نفوذ نکند.
نگو محيط خراب بود منم خراب شدم!
نگاه مسلمانان عالم به من و شماست که در امنیت نسبی، چه گلی داریم می کاریم؟ لذا سه اصل مهم:
۱- توجیه، حماقته ( هر کسی بگه مشکلات و ضعف هایی نداریم، احمقه)
۲- تضعیف، جنایته ( هر عملی، هرعکس العملی، هر حرفی، هر پیامی و حتی هر کامنتی که دشمنان اسلام رو شاد کنه، به همون اندازه که دشمن خوشحال بشه، به همون اندازه خطاست و غیر الهی…)
۳- تکمیل، رسالته ( حالا که با جان فدایی ِ یک عده ی معدود، کار به اینجا رسیده، وظیفه ی ما تکمیله…)
روزی دانشجوی جوانی برای مشورت اومد و گفت: میخام در دانشگاهمون کارفرهنگی بکنم، چه کار کنم بهتره؟
ازش پرسیدم: بلدی رخت و لباس بشویی؟ گفت: بله، بلدم! اما این چه ربطی به کارفرهنگی داره؟! من میخام کارفرهنگی کنم!
گفتم: حاضری لباسهای هم اتاقیت رو توی خوابگاه بشویی؟
دانشگاه تگزاس آمریکا (texas)
– شلوار تنگ و چسب، ممنوع
– پوشیدن لباس بدن نما، ممنوع
– استفاده از زیور آلات مثل ناخن مصنوعی، ممنوع
دانشگاه آکسفورد (Oxford)
– لباس های پشت باز یا بدون آستین، ممنوع
– لباس های تنگ و کوتاه (بالاتر از زانو) ممنوع
قرار بود تالاری بگیریم و جشن با شکوهی و شما تشریف بیاورید.
عروس و داماد توافق کردیم که پول تشریفات را به یک دختر و پسر دیگر بدهیم
تا آنها هم مثل ما وارد زندگی مشترک بشوند…
امام صادق(علیه السلام) در جواب سئوال هشام فرمودند: «به راستی خداوند روزه را واجب کرد، تا به وسیله آن بین تهیدستان و ثروتمندان برابری ایجاد کند و ثروتمندان که هرگز درد گرسنگی و فقر را احساس نکرده اند، هرگاه [خوردنی و آشامیدنی] را اراده نموده اند برایشان میسّر بوده. پس خداوند روزه را واجب نمود تا سرمایه داران مسلمان، گرسنگی و درد فقیران را لمس نمایند تا برابر آنان شفقّت ورزند و ترحّم کنند.»
دُرُست چند روزه نيستی ديگه پيشم
دُرُست چند روزه دور از چشم مامان
با قاب عكس تو هم گريه ميشم
یکی از علما میگفت مورچه ای دیدم که از زیر خار و خاشاک یک دونه گندم پیدا کرد و به زور بیرونش آورد. به زحمت حملش کرد. هر جا پستی بلنـــــدی بود می افتاد و دوباره حرکت می کرد، پشت سرش راه افتادم. خیلی رفت. با سختی! رسید دَم خونه اش. یکدفعه گنجشکی اومد و مورچه رو با دونه گندمش خورد!
از جنگ تَبوک بر می گشتیم، یه عده اومده بودند استقبال، از جمله پیرمردی بنام «سعد انصاری» جلو اومد، به پیامبر دست داد، پیامبر دید دستهای پیرمرد خیلی خشن و چاک چاک شده!
گفت: دستات چیشده؟!
در شب ۱۷ رمضان، پيامبر به معراج رفتند.
صبحش، شيطان خدمت پیامبر آمد و گفت: يا رسول الله! شب گذشته كه به معراج رفتید، در آسمان چهارم طرف چپ (بيت المعمور) منبرى بود شكسته و سوخته که به رو افتاده بود! آيا منبر رو شناختید و متوجه شديد كه از كيست؟
پیامبر فرمودند: از كيست؟!