امامخمینی(ره)، امامخامنهای، آیتاللهمکارم، سبحانی، فاضللنکرانی(ره)، نوری، همدانی، سیستانی،
اصفهانی، تبریزی، اراکی، نایینی، جوادیآملی، مشکینی، مظاهری، مازندرانی، کاشانی، امینی، شرعی،
طاهری، کریمی، خرازی، محفوظی، پناهی، تهرانی، مومن، جناتی، آذری، قمی، اردبیلی، صافی گلپایگانی، و…
اول راه بودیم
گفتن فضای مجازی!
گفتن شده ابزار تبلیغاتی دشمن!
بچه مذهبی ها عقب نمونید!
“اونقدر صفحه بسازید و مطلب نشر بدید و دینتون رو به عالم نشون بدید که اونا عقب بکشن…”
بعضیا معتقدند باید آزادی باشه؛ توی این مملکت که همه مسلمون نیستن.. همه که به حجاب معتقد نیستن.. چرا باید زورکی روسری سرشون بکنیم؟ (و یه سری مسائل دیگه) …
شاید بشه گفت: وقتی تنها هستی میتونی آزاد باشی.
اما اوناییکه حرفشون: آزادی در جامعه است، در متن زیر [منصفانه و منطقی] تامل کنید:…
ســـردار ذوالقدر میگه:
بعد از جنگ تحمیلی ایران و عراق، از سمت امارات تحرکات نظامی ای در جزایر سه گانه اتفاق افتاد، که احتمال بُـروز حادثه ای جدید میدادیم! جلسه ای در قرارگاه خاتم الانبیاء با حضور همهٔ سران نیروهای مسلح تنظیم شد، که اتفاقا مقام معظم رهبری هم تشریف آورده بودند.
بانوی چادری
چادرت
رمز ورود به حریم توست!
رمز ورودت با آرایش ،هک میشود!
با خنده های بلند، هک میشود!
جوانی خدمت پيامبر آمد و گفت «من اهل يقين شده ام و بهشت و جهنم رو باور دارم» پيامبر فرمودند: نشونه يقين تو چيه؟ جوان گفت: «من اهل بهشت و جهنم رو می بينم» بعدش از پيامبر خواست براش دعا کنن به شهادت برسه که عاقبت در يکی از جنگ ها هم به شهادت رسید.
اگر انسان کامل بخواهد به شکل مکتوب در آید، صورتش میشود قرآن کریم، همانگونه که امیرالمؤمنین امام علی (علیه السلام) قرآن ناطق بودند.
يكی از مسلمانان بالای كوه ميره و ميگه: اليوم يوم الملحمه «امروز روز انتقام است »
پيامبر اونو توبيخ ميکنن و ميفرماین: اليوم يوم المرحمه « امروز روز رحمت است »
مورد داشتیم طرف خودش نصاب دیش بوده، باهش صحبت و روشنگری شده، اونم توبه کرده و شخصا ۹۴ دیش ماهواره ای از دیش هایی که نصب کرده بوده رو با قانع کردن مردم، جمع آوری کرده. [ایلام]
شیطان خواست آدم، مطرود بشه اما…
قابیل خواست نامی از هابیل باقی نَمونه ولی…
برادران برای یوسف، چاه خواستند اما…
ذلیخا درهارو بست هیچکس نفهمه، ولی…
فرعون چندین هزار طفل کشت تا موسی متولد نشه، اما…
با خون و چنگ و دندان، دشمن زخانه راندیم
اما به ماهـــــــواره تا خانه اش کشاندیم
جای شهید ، اسم ِ ، خواننده روی دیوار
آنها به جبهه رفتند، اینها شدند طلبکار!
برادران يوسف وقتی می خواستند يوسف رو توی چاه بندازن، يوسف لـبـخـنـدی زد!
يهودا پرسيد: چرا می خندی؟ اينجا که جای خنده نيست!
روزی حضرت موسی بر مردی میگذشت و او را در حال گریه دید. بعد از مدتی موسی برگشت و همچنان او را در حال گریه دید، عرضه داشت: «خدایا این بنده ی توست که از ترس تو گریه میکند» خداوند فرمود: اگر مغز او همراهِ اشکِ چشمش بیرون آید او را نمیبخشم چون در او محبت دنیاست! ۱
در شب ۱۷ رمضان، پيامبر به معراج رفتند.
صبحش، شيطان خدمت پیامبر آمد و گفت: يا رسول الله! شب گذشته كه به معراج رفتید، در آسمان چهارم طرف چپ (بيت المعمور) منبرى بود شكسته و سوخته که به رو افتاده بود! آيا منبر رو شناختید و متوجه شديد كه از كيست؟
پیامبر فرمودند: از كيست؟!
روزی باد به آفتاب گفت:من از تو قوی ترم،
آفتاب گفت: چگونه…!؟
باد گفت:
آن پیرمرد را میبینی که کتی بر تن دارد…؟