این زخم ها را دوست دارم ،این ها خراشهای عشق مادرم هستند.

چند سال پیش در یك روز گرم تابستان پسر كوچكی با عجله لباسهایش را در آورد و خنده كنان داخل دریاچه شیرجه رفت .
مادرش از پنجره نگاهش می كرد و از شادی كودكش لذت می برد . مادر ناگهان تمساحی را دید كه به سوی پسرش شنا می كرد.
مادر وحشت زده به سمت دریاچه دوید و با فریادش پسرش را صدا زد.پسر سر را برگرداند ولی دیگر دیر شده بود.

ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺍﯾﺖ ساختگی ﺳﺖ…

ﺳﺆﺍﻝ :
ﺩﺭ ﺭﻭﺍﯾﺎﺕ ﻣﻌﺘﺒﺮ بین اهل سنت ﺩﺍﺭﯾﻢ که پیامبر ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ:
ﺍﮔﺮ ﺍﺑﻮﺑﮑﺮ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﻗﻮﻡ ﺑﺎﺷﺪ ﺳﺰﺍﻭﺍﺭ ﻭ ﭘﺴﻨﺪﯾﺪﻩ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﺴﯽ ﺑﺮ ﺍﻭ ﻣﻘﺪﻡ ﺷﻮﺩ. **
آیا صحت داره؟! (اگر اینطور باشه خلافت حضرت علی دیگه مطرح نخواهد شد)

فتح کاخ سفید !

گروهی از مسلمانان، کاخ سفید را فتح خواهند کرد؛ کاخی که نمادی از کاخ کسریٰ و آل کسریٰ است.

تقصیر خدا چیه؟!

استاد قرائتی [با مثـال]

۱. بچه ها بازی می کردند که توپ شون روی بام همسایه افتاد
۲. توپ گرد و کروی، چرخید و در سوراخ ناودان جا گرفت و راه ناودان بند آمد
۳. بارن بارید و آب روی پشت بام جمع شد

انگشتام رو لِه میکنم…

عراقی های بعثی، تعدادی از بچه ها رو به زور بردن سر کار. گفته بودن بهتون حقوق هم میدیم، ولی نگفته بودن که بناست چه کاری انجام بدن. بچه ها وقتی به محل میرسن می بینن عراقی ها بساط «بلوک زنی» پهن کردند. «همه میدونستن که زدن بلوک، کمک به خط دشمنه» سنگرهاشونو محکم میکنن. وقتی فرمانده عراقی دستور میده که بچه ها مشغول بشن، هیچکی پا پیش نمیذاره! شیپور تهدید نواخته میشه!

بهونه ها برای دیدن ماهواره!

صرف نظر از اینکه گرفتن اخبار از دشمنان، از نظر شرعی چه حکمی داره! اگه کسی واقعا میخواد اخبار رو از زبان دیگران بشنوه، اون ها انواع “شبکه های رادیویی” دارند که هر روز چندین نوبت راس ساعت معین خبر میده، لااقل آن رادیوها این تصاویر فاسد و خونه برانداز رو ندارند، بروند از آن رادیوها اخبار رو بشنوند، چرا ماهواره ای که صدها مفسده دیگه هم داره رو مبنای خود قرار بدهند؟!

همسران رضا شاه

رضاخان چندین زن رسمی داشت که اولین آنها به نام صفیه، اهل همدان بود. از او دختری به نام همدم السلطنه داشت که بعد از یکسال او را طلاق داد.
تاج الملوک؛ زن دوم رضاشاه، دختر یکی از افسران ارشد آذربایجان شوروی سابق بود که با رضا ازدواج کرد.

مخاطب خاص ِ حضرت مسیح…

مهندس طباطبایی میگه: یازده ماه از ملاقاتم با شیخ جعفر مجتهدی در آلمـــان می گذشت. یک بار حوالی غروب ایشون رو دیدم فرمودند: «عازم اتریش هستم و آنجا کاری دارم» ماشینی سوار شدیم و پس از طی چند کیلومتر بین راه پیاده شدیم، ساعتی گذشت تا به دامنـــــه ی کوه بلنـدی رسیدیم، زمین پر از برفـــــ شده بود. ایشون گفتند: «بالا بریم، گرچه سخته اما تا مولا رو داریم غم نداریم. اینجا محل مأموریت ماست؛ سه تا دانشجو زیر برف مانده اند و متوسل به حضرت مسیح شدند»

به خدا سوگند تمام علم کتاب نزد ماست.

به یه لحظه، تخت ملکهٔ سبا رو در حضور حضرت سلیمان حاضر کرد!

در قرآن اومده: «کسی که بخشی از علم کتاب رو داشت (آصف بن برخیا) گفت: من اون تخت رو قبل از اینکه پلک بزنید، پیش شما می‌آورم» و البته این کار رو هم انجام داد… امام باقر می‌فرمایند: «اسم اعظم خدا ۷۳ حرف داره که آصف بن برخیا تنها با دانستن یک حرف اینگونه قدرت نمایی کرد.»

شــهـ‌وتِ شنیدن!!

خیلی از ماها «شهوت شنیدن» داریم و دلمون میخاد موعظه های ناب بشنویم، دلیلش هم مشخصه؛ واسه کیف کردن و لذت بردن خودمونه!
ای کاش همین اندازه که شهوت شنیدن داریم «شهوتِ عمل کردن» هم داشتیم؛ اونوقت اعمال و رفتارمون خیلی تغییر می کرد…

وصیت نامه الهی سیاسی امام(ره) :

كدام افتخار بالاتر و والاتر از اينكه
“آمريكا با همهٔ ادّعاهايش و با همهٔ ساز و برگهاى جنگى اش، با آن همه دولتهاى سرسپرده اش و با در دست داشتن ثروتهـــای بی‌پايان ملتهاى مظلوم و در دست داشتن تمـــام رسانه هاى گروهى” در مقابل ملت غيور ايران و كشور حضرت بقية اللّه (ارواحنا الفداء) آنچنان وامانده و رسوا شده كه نمی‌داند به كه متوسل شود و رو به هر كس میكند جواب رد می‌شنود…

درقُمارعشق بازیها چه سودی بِهتر است؟

درقُمارعشق بازیها چه سودی بِهتر است؟
پای دِلبَر ماندن و روی کَبودی بِهتر است
لُقمه نان و پَنیر سُفره سیّد عَلی
ازهِزاران مُرغ بِریانِ یَهودی بِهتر است!

دشمن منتظر غفلت ماست! فکر نکنیم حال که ما غافلیم دشمن نیز غافل است!..

ر سال ۱۳۳۰ قمری، زمانی که عالم بزرگ شیعه، شهید ثقه الاسلام میرزا علی آقای تبریزی توسط روس ها در تبریز به دار آویخته شد، روز عاشورا بود. در همین هنگام، با فاصله ای نه چندان دور، دسته ها و گروه هایی به قمه زنی و عزاداری، به سبک خود مشغول بودند.
تعدادی از حامیان ثقه الاسلام، به طلب یاری نزد عزاداران شتافتند و گفتند: شما بر مظلومیت امام اشک می ریزید و حتی از فرط ناراحتی قمه می زنید و می گویید ای کاش در کربلا بودیم و از امام دفاع می کردیم و در رکاب امام به شهادت می رسیدیم. حال موقعیتی پیش آمده، بیایید و نگذارید گلویی دیگر را به ناحق خفه کنند.