لحظه ای تامل!

در شب ۱۷ رمضان، پيامبر به معراج رفتند.
صبحش، شيطان خدمت پیامبر آمد و گفت: يا رسول الله! شب گذشته كه به معراج رفتید، در آسمان چهارم طرف چپ (بيت المعمور) منبرى بود شكسته و سوخته که به رو افتاده بود! آيا منبر رو شناختید و متوجه شديد كه از كيست؟
پیامبر فرمودند: از كيست؟!

خوب شد که ما قارون نبودیم!

قارون، فرد پولـــداری بود که کلید گنج هاش رو با شتر می‌بردند و همه آرزو داشتند ای کاش مثل قارون بودند. ولی وقتی زمین دهن باز کرد و قارون و دارایی های اونو بلعید، مردم گفتند: «خوب شد که ما قارون نبودیم!»

ادعای شباهت داعش با سفیانی

خلاصه بگم؛ در ظاهر بین داعش و جریان سفیانی مشابهتی وجود دارد و آن کینه ورزی نسبت به اهل بیت علیهم السلام و شیعیــــــان است. با این وجود در بسیاری از موارد ویژگیهای سفیانی در داعش وجود ندارد.

این تسبیح ما، ریشه اش به اون نخ پشمی برمیگرده…

بعد از اینکه پیامبر به حضرت زهرا تسبیحات رو یاد دادند

حضرت زهرا اومد خونه، یک نخ خاصی برداشت (شاید نخ پشمی بود) ۳۴ تا گره زد با فاصله مثلا یک سانت یک سانت، تا عددش یادش نره، بعد گاه و بیگاه می نشست این گره ها رو از دستش رد میکرد (مثل ما که تسبیح رد میکنیم) و ذکر میگفت…

خدا دوست نداره كسى …

لا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ
خدا دوست نداره كسى، بديها (ى شخصی ديگران) رو اظهار كنه!

انسان ادامه دارد پس معادی هست (معاد)

بچه در شکم مادر، دست و پا نمی خواهد که نه نجاری ای در پیش دارد و نه نمدمالی! دهان و چشم هم نمی خواهد! شاید هم با خودش بگوید اینها چیست در صورت من؟! به این چشم و دهان و سوراخهایی که در سر و پیکرم گذاشته اند چه نیازی دارم؟! و دستی هم به جفتش بمالد و بگوید: هان! همین برایم کافی بود…

چقد خنده داره !!!

چقد خنده داره
یه ساعت «خلوت با خدا» طاقت فرساست، ولی ۹۰دقیقه تماشای بازی فوتبال مث باد میگذره!

چقد خنده داره
صدهزارتومان «کمک در راه خدا» مبلغ بسیار هنگفتیه اما وقتی با همین پول، میریم خرید؛ کم به چشم میاد!

آقا! این سرویس چنده؟ چقدر قشنگــه!

آقا! این سرویس چنده؟ چقدر قشنگــه!
– قیمتی نداره خانم. ارزونه.
– چه جالب! من فکر کردم جواهره.

نه خانم! جواهر رو که تو کوچه خیابون دم دست جماعت ریخت و پاش نمی کنن! باید بری جواهر فروشی از هفت تا گاوصندوق و هفت تا بقچه درش بیاری…

از جنگ نظامی برمیگشتند …

از جنگ نظامی برمیگشتند ، پیامبر گفت : آفرین به شما که در این جنگ کوچیکتر موفق شدید
حالا بروید سراغ جنگ بزرگ تر!
پرسیدند : منظورتون چیه؟
فرمود : جهاد با نفس.

? وسائل الشیعه/جهاد بانفس/ب۱ ح

چه خوش است صوت قرآن ز تو دل ربا شنیدن

مرحوم علاّمه ی بحر العلوم در نجف اشرف، به حرم امیرالمؤمنین عليه السلام مشرّف شد، امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشّریف را کنار ضریح مشاهده کرد، که قرآن تلاوت می کنند، با خودش زمزمه کرد:
چه خوش است صوت قرآن ز تو دل ربا شنیدن / به رخت نظاره کردن، سخن خدا شنیدن

گوشه ای از ازدواج “محمدرضاشاه با فوزیه”

# عقد در قاهره (مصر) – عروسی در تهران (ایران)
# رضاشاه(پدر محمدرضا) دستور داد در مسیر راه آهن، همهٔ خونه های روستایی رو رنگ سفید بزنن و به اصطلاح مسیر عروس و خانواده اش رو نو سازی و تر و تمیز کنن..

# در جاهایی هم که قطار از شهر رد میشد طاق نصرت هایی با شکوه بستند و پارچه های خوش آمدگویی و مبارکباد آویزون کردن..
# میهمانان عروسی حدود هزار نفر یا بیشتر بودن… به همین خاطر از آلمان چند نفر متخصص برگزاری مهمونی استخدام کردن که به تهران اومدن و سور و سات مهمونی رو فراهم کردن..

هاج و واج مونده بودم!!!!

هاج و واج مونده بودم!!!!
نمی دونستم چیکار باید انجام بدم ! جز اینکه از شرمندگی سَرم پایین افتاده بود…

فاســــ ــدترين ها …!!!

مادرش درمورد رفتارهای خلاف پسرش، می‌نويسه:
محمدرضا در برابر دختران موطلایی تسلیم محض بود! یکبار در جوانی که با هواپیمای آلمانی مسافرت می‌کرد عاشق میهمانداران موطلایی هواپیمایی لوفت‌هانزا شد. این شرکت‌های هواپیمایی زیباترین دختران رو میهماندار خودشون می‌کردند و همین مساله مدت‌ها موجب بدبختی محمدرضا شده بود و پول‌های زیادی صرف میهمانداران لوفت‌هانزا می‌کرد…!

لطفا با دقت و انصاف ملاحظه بفرمایید .

۱. الحمدلله که آدمای محب اهل بیت، زیاد شده اند، ان شالله ما محبین در زمره ی «شیعیان» قرار داشته باشیم.
۲. علی(علیه السلام) بیخیال اسلام نشد حتی اگه ناموس، فدائی بشه! بنفسی انت، بابی و امی و مالی و اهلی و اسرتی [جامعه کبیره/از امام هادی]
۳. «برادر نبودن» مهمتره یا «جهانی سازی اسلام»؟