اینجا نوفل لوشاتو – پاریس
شب ولادت حضرت مسیح بود، مثل هر سال به هم تبریک می گفتیم… در زدند. مرد غریبه ای بود با گل و شیرینی… چنین رسمی تو محله مون نداشتیم! با لهجه ای شکسته بسته گفت:
شب ولادت حضرت مسیح بود، مثل هر سال به هم تبریک می گفتیم… در زدند. مرد غریبه ای بود با گل و شیرینی… چنین رسمی تو محله مون نداشتیم! با لهجه ای شکسته بسته گفت:
ﺍﺳﺘﺎﺩﯼ ﺍﺯ ﺷﺎﮔﺮﺩﺍش ﭘﺮﺳﯿﺪ:
ﺑﻨﻈﺮتون چه چیزی ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺭو ﺯﯾﺒﺎ میکنه؟ (ﻫﺮ کدوم ﺟﻮﺍﺑﯽ ﺩﺍﺩﻧﺪ)
ﯾﮑﯽ ﮔﻔﺖ: چشمای ﺩﺭﺷﺖ / یکی ﮔﻔﺖ: ﻗﺪ ﺑﻠﻨﺪ / یکی ﮔﻔﺖ : ﭘﻮﺳﺖ سفید!
ان شب به زیر قبه که دیدم یکی بلند
برجدپاره پاره تنت گریه می کند
گفتم حسین جان به گمانم که مادرت
داردبرای پیرهنت گریه می کند
بلوز سفید تمیز و قشنگی با یه دامن سرخ تنش بود. جلوی آینه ایستاده بود و با وسواس موهاشو شونه می کرد. گفتم: «مزاحم شدم، جایی میخای بری…؟!»
گفت: «جایی که نه اما…» حرفشو نصفه گذاشت، موهاشو بافت و پشت سرش انداخت.
همینطور که با من حرف می زد سر و صورتشم مرتب میکرد. گردنبند ساده و زیبایی انداخت گردنش. ملیح شده بود. کم کم نگران شدم! نکنه مهمون داره؟! نکنه…؟!
ﺭﻭﺯﯼ ﺳﻠﻄﺎﻥ ﺧﺪﺍ ﺑﻨﺪﻩ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻩ ﮐﻪﺗﺸﯿﻊ ﯾﺎ ﺗﺴﻨﻦ ﺭﻭ ﻣﺬﻫﺐ ﺭﺳﻤﯽ ﮐﺸﻮﺭ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏﮐﻨﻪ. ﻗﺮﺍﺭ ﺷﺪ ﺍﺯﻋﻠﻤﺎﯼ ﺗﺸﯿﻊ ﻭ ﺗﺴﻨﻦ ﺩﻋﻮﺕ
ﮐﻨﻪ ﮐﻪ ﺑﺎﻫﻢ ﻣﻨﺎﻇﺮﻩ ﺍﯼ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ. ﺩﻭﯾﺴﺖﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﻋﻠﻤﺎﯼ ﺍﻫﻞ ﺳﻨﺖ ﺁﻣﺪﻧﺪ ﻭﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻋﻠﻤﺎﯼ
ﺷﯿﻌﻪ ﮐﻪ ﺁﻥ ﻋﺎﻟﻢ ﺷﯿﻌﻪ ﻋﻼﻣﻪ ﺣﻠﯽ ( ﺭﻩ ) ﺑﻮﺩ.
این میگه: هو چه خبره؟ اون میگه: به توچه!
این: چـــرا داااد میزنی؟ اون: دلم میخــاد!
این: عددی نیستی! اون: بیشین بینیم باااا
این: ریز میبینمت! اون: زرشک!!
از جنگ نظامی برمیگشتند ، پیامبر گفت : آفرین به شما که در این جنگ کوچیکتر موفق شدید
حالا بروید سراغ جنگ بزرگ تر!
پرسیدند : منظورتون چیه؟
فرمود : جهاد با نفس.
? وسائل الشیعه/جهاد بانفس/ب۱ ح
آموزش مفاهیم نماز و روزه در قالب سئوالات به کودکان
او چند دَه دور، نهج البلاغه رو خونده! من چطور !!!
آقای قرائتی میگفت : او خطبه ای رو بیش از هزار بار خونده و هر بار گفته تنم لرزید… من چی؟!!!
بنده ی به ظاهر شیعه! حرف های ایشون رو درباره ی حضرت علی با جان و دل خریدارم… و درباره ی شیعه یا سنی بودنش هم هیچ احساس تعصبی ندارم
چرا که او با آثاری که بجای گذاشته
اگه شیعه نباشه
پس قطعا من شیعه نیستم و فقط علی بازی میکنم!!!
من اهل توابع استان همدان هستم. بدون مقدمه برم سر اصل موضوع.
قبلا طلاق در منطقه ما هیچ سابقه ای نداشت اما متاسفانه فقط در سال ۹۲ ، ۹مورد طلاق داشتیم! با همفکری اساتید و مشاورین به این نتیجه رسیدیم که راه نفوذ فرهنگ بیگانه از طریق ماهواره بوده!! حدود %۱۰ از مردم منطقه ما از ماهواره استفاده میکردن. شروع کردیم به نشست ها و روشن گری ها در مدارس و خانواده ها… بعضی از مردم (پیر و جوان) که فقط اهل شعار دادن نبودند اومدند پای کار … تا اینکه
▤ ابن حجر هیثمی در ⇦ الصَّواعِقُ المحُرقه
▤ سیدجمال الدین در ⇦ روضة الأحباب
▤ شیخ علی خواص در ⇦ کشفُ الاستار
▤ نورالدین عبدالرحمن جامی حنفی در ⇦ شرح کافیه
[در غدیرخم بعد از خطبه پیامبر و معرفی حضرت علی بعنوان ولی امر مردم]
عمر بن خطاب نزد علی {علیه السلام} رسید و ایشون رو ملاقات کرد و گفت: گوارا باد بر تو که صاحب اختیار هر مرد و زن مؤمنی شدی.
(مسنداحمدحنبل/تحقیق شعیب ارنئوط/ج۳۰/ص۴۳۰)
شادی روح شهدای هسته ای، سعی کنیم… مطالعه کنیم… کار کنیم… کار قوی تولید کنیم… آب رو برا دشمن گِل آلود نکنیم… جدیت و استمرار داشته باشیم… استخون در گلوی کفر باشیم… کارای بی خود و بی فایده و کم فایده نکنیم… تو دهنی به جهان ظلم و کبر بزنیم… پشتیبان ولایت فقیه باشیم… زمینه ساز ظهور حضرت بقیة الله (عج) باشیم…
دوست صمیمی بودیم ولی مدت زیادی می شد که همدیگه رو ندیده بودیم. نشستیم و از اتفاقاتی که در تمام این سالها رخ داده بود با هم حرف زدیم؛ از زندگی.. کار.. خانواده…. تلخ و شیرین های زیادی بود برای گفتن.
حضرت علی فرمودند:
چه شده که من مردم را اینگونه می بینم که وقتی غذایی جلویشان میگذارند، اگر شب باشد و چشمشان نبیند، خود را به زحمت می اندازند و بالاخره چراغی تهیه میکنند تا ببینند چه دارند وارد شکمشان می کنند!