سخت تلاش کن…
سخت تلاش کن.. هدف داشته باش.. ازش استفاده کن.. اما عاشقش نشو….
میگفت:
دل به دنیـا نبند که این بی وفــا عروس
با هیچ کس شبی به محبت، سحر نکرد
سخت تلاش کن.. هدف داشته باش.. ازش استفاده کن.. اما عاشقش نشو….
میگفت:
دل به دنیـا نبند که این بی وفــا عروس
با هیچ کس شبی به محبت، سحر نکرد
توجه همسر به مادرش، نه تنها نقطه منفی نیست بلکه مثبته/عروس خانم باید باخودش بگه: پسری که به مادرش توجهی نداره (اونم مادری که یک عمر به این بچه خدمت کرده) و بهشون عاطفه ای نداره، فردا با من چه خواهد کرد؟!
1- تواشیج زیبای “الله الخالق اکرمنا”
2- شعر “پروردگارا”
3- شعر “قرآن بخوان ”
4- شعر “لالالایی مهدوی ”
زليخا تمام درها رو محکم بست تا کسی نفهمه ولی هيچ داستانی مثل داستان زليخا نبود که به گوش همه نرسه!
برادرای يوسف، برای يوسف چاه رو انتخاب کردند ولی خدا به او جاه داد!
همهٔ مشرکين مکه بسيج شدند پيامبر رو بکشند ولی خدا بوسیلهٔ تار عنکبوت پيامبر رو در غار حفظ کرد!
اسلام ، کامل است اما من نیستم؛ اگر از من اشتباهی سر زد این عیب را به من نسبت دهید، نه دینم…
وقتی جعفر بن ابوطالب (برادر امام علی علیه السلام)، شهید شد، پیامبــر(ص) به حضرت زهــرا(سلام الله علیها) فرمودند: «تا سه روز برای أسماء بنت عمیس غذا ببرید تا اینطوری دلداریش داده باشیم»
دقیقا مثل کاری که امروز ما می کنیم!!!
سعید بن جُبَیر از ابن عباس پرسید: چرا پیغمبر نماز ها رو با هم خواند؟
گفت: أرادَ ان لا یَحرجَ أحَداً مِن اُمَّتِه. » تا هیچ یک از امتش به زحمت نیفتد.
نگو «هر موقع دلم تنگ شد میرم یاد حضرت(عج) میکنم» نه، برای خودت برنامه بذار، برنامهٔ یادآوری. منتها برنامه ات مختصر باشه و همیشگی، اونوقته که کم کم دلتنگـــ امام زمان میشی…
حتما بخون معرکه ست
مرحوم حاج اسماعیل دولابی “واسه انتظار فرج” مثال زیبائی دارند که …
پدری چهار تا بچه ش رو گذاشت توی اتاق و گفت اینجا را مرتب کنید تا من برگردم، خودش هم رفت پشت پرده.
از اونجا نگاه میکرد، میدید که هر کدوم از بچه ها دارن چه کار میکنن، مینوشت توی یک کاغذی که بعدا حساب و کتاب کنه.
رنگ مشکی معانی زیادی دارد. اگر به همه معانی و علت استفاده از رنگ مشکی در دیگر کشورها نظر بیفکنیم، دیگر تهمت غم و افسردگی به آن داده نمیشود
رنگ مشکی رنگ اقتدار و بزرگی و برتری است
به همین دلیل در ورزشهای رزمی کمربند مشکی به عنوان بالاترین درجه درنظرگرفته شده است
سوار از مرد ژنده پوش پرسید: «آبادی کدام طرف است؟» شنید: «این طرف.» سوار رفت. رسید به قبرستان! به تاخت برگشت و مرد بیچاره را به باد کتک گرفت که چرا دروغ گفتی؟! و مرا مسخره کردی؟!! ژنده پوش گفت: دروغ نگفتم، مسخره هم نکردم. چون گورستان از هر آبادی ای آبادتر است. گذر همه ی مردم به این آبادی می افتد!
« از آنجایی که اشخاصی، تحت تاثیر افکار من به گمراهی افتاده اند، بدین وسیله می خواهم زیــان عظیمی که ممکن است به آنها زده باشم را جبران کنم… »
– فلو –
گفتم: آقا تعارف نداریم که! من خودمو یه آدم تحصیل کرده میدونم، ضمنا واسه جامعه هم فایده داشتم، نماز و روزه و واجباتم که دارم، حالا “من چطور خودمو از اون معتاد یا آدم فاسد بهتر ندونم؟!”
گفت: آیا احتمال میدی همون معتاد یا فاسد، تو زندگیش کارای خوبی هم کرده باشه؟ جوانمردی، کمک به دیگران…
گفتم: خب بله
گفت: وقتی همسرم را انتخاب کردم.. درنظرم طوری بود که گويا خداوند مانندش را در دنيا نيافريده.
وقتی نامزدشديم.. بسياری را ديدم که مثل او بودند.
وقتی ازدواج کرديم، خيلی ها را از او زيباتر يافتم.
چندسالی را که را باهم زندگی کرديم، دريافتم که همه زنها از همسرم بهترند.
? تابوت آدم (علیه السلام)
? وسیلهٔ نجاری نوح (علیه السلام)
? مجموعهٔ ابراهیم (علیه السلام)
? عصای موسی (علیه السلام)
? حجر موسی (علیه السلام)
? تورات موسی (علیه السلام)
? الواح موسی (علیه السلام)