کمی تعقل… (قمه زنی)

بارها شنیده‌ایم که قمه‌زنان به این روایت تمسک می‌کنند و بی‌خبر از همه‌جا می‌گویند: اگر قمه‌زنی و سر شکافتن در عاشورا و عزای حسین، علیه‌السلام، جایز نیست پس چرا زینب، سلام‌الله‌علیها، سرش را به چوب محمل کوبید؟ روایتی که از زبان یک گچ کار اموی به نام مسلم جَصّاص گفته شده بنده کاری به ایرادات و تناقضات این روایت ندارم

بنده میخواهم از یک جنبه دیگر به این مطلب نگاه کنم

یه بچه شیعه باید جواب این سؤال رو بلد باشه!

یه سؤال مهم:
اون همه آدم تو غدیرخم بودن،مگه میشه یهو خیلیا انکارش کنن؟!!!
آقای قرائتی گفت: یه بچه شیعه باید جواب این سؤال رو بلد باشه!
خود حاجی جواب رو با یه شاهد قرآنی ثابت کرد.

آژیر خطر !!!

نشونهٔ ملموسی که من بتونم خودم رو بسنجم اينه که الآنم رو با گذشته ام مقايسه کنم ببينم چقدر حساس تر شدم؟

شــهـ‌وتِ شنیدن!!

خیلی از ماها «شهوت شنیدن» داریم و دلمون میخاد موعظه های ناب بشنویم، دلیلش هم مشخصه؛ واسه کیف کردن و لذت بردن خودمونه!
ای کاش همین اندازه که شهوت شنیدن داریم «شهوتِ عمل کردن» هم داشتیم؛ اونوقت اعمال و رفتارمون خیلی تغییر می کرد…

کنترل خشم …

…. و باید عفو کنند و گذشت نمایند. مگر دوست ندارید که خدا بر شما ببخشاید؟ و خدا آمرزندهء مهربان است.

شما پیر شده اید ولی هنوز در دایره مدیران مانده اید؟ چرا؟

خبرنگاری از آیت الله جنتی پرسید:
شما پیر شده اید ولی هنوز در دایره مدیران مانده اید؟ چرا؟

گفت این سوال را…
یکبار در تاریخ یاسر از عمار که نود دو سال داشت پرسید
عمار پاسخ داد:
« در کنار پیامبر بودن هنر نیست
در کنار علی ماندن هنر است »

آیت الله بهجت : ” تردید نکن “

شخصی نقل میکنه: برای درس و بحث به شهر قم آمدم. شبی آقای بهجت رو خواب دیدم و تمام شبهات و سئوالاتم رو مطرح کردم و ایشان هم جواب دادند. فردای آن روز (که جمعه بود) رفتم به جلسه آیت الله بهجت، تا خوابم رو به ایشان بگم.
وقتی به آنجا رسیدم، آقا فرمودند: جواب سؤال هایت همان هایی بود که در خواب گفتم. تردید نکن.

انگار نه انگار که امام زمانشان غایب است!

یک روز در ایام تحصیل در نجف اشرف، پس از اقامه نماز پشت سر آیت الله مدنی، دیدم که ایشان شدیدا دارند گریه می‌کنند و شانه‌هایشان از شدت گریه تکان می‌خورد، رفتم پیش آیت الله مدنی و گفتم: ببخشید، اتفاقی افتاده که این طور شما به گریه افتاده‌اید؟