تعدادی از انصار اومدند خدمت پيامبر(صلیاللهعليهوآله) سلام کردند و گفتند: يا رسول الله حاجتی داريم. حضرت فرمود: بفرمائید. گفتند: حاجت بزرگیست! فرمود: چیست؟ عرض کردند: برامون پیش خدا بهشت رو ضمانت کنید.
سر مبارک پیامبر پایین افتاد و بعد از چند لحظه، نگاهی به انصار کردند و فرمودند: من اين کار رو ميکنم به شرط این که “از هيچ کس هيچ چيز درخواست نکنيد”
نمی توانید پنهان کنید شهادتی را که
گوشها
چشمها
وپوستهایتان
میدهند…
? فصلت/۲۲
برای ایجاد خانه ی علنی عفاف، مسائلی وجود داره… اما خانه های غیر علنی عفاف که داریم، البته بنده نمی شناسم ولی به گوشم زیاد رسیده… در مجلس هم یه خبرایی شده بود که پیرامون خانه عفاف، طرحی علنی بشه و تصویب بشه که بعد از سبک سنگین کردن، و بررسی جزئیات از آسیب شناسی و غیره… ان شالله اتفاق خوبی که به صلاح باشه بیفته
مردی داشت در جنگلهای آفریقا قدم می زد که ناگهان صدای وحشتناکی که دایم داشت بیشتر می شد به گوشش رسید. به پشت سرش که نگاه کرد دید شیر گرسنهایی با سرعت باورنکردنی دارد به سمتش میآید و بلافاصله مرد پا به فرار گذاشت و شیر که از گرسنگی تورفتگی شکمش کاملا به چشم میزد داشت به او نزدیک و نزدیکتر میشد که ناگهان مرد چاهی را در مقابل خود دید که طنابی از بالا به داخل چاه آویزان بود. سریع خود را به داخل چاه انداخت و از طناب آویزان شد.تا مقداری صدای نعرههای شیر کمتر شد و مرد نفسی تازه کرد متوجه شد که در درون چاه اژدهایی عریض و طویل با سری بزرگ برای بلعیدن وی لحظهشماری میکند.
در آلمان
دَم ِ مغازه ای نشسته بودم
مشتری ای برای خرید کتری وارد شد و قیمت ها رو می پرسید…
فروشنده، قیمت کتری ای که بدتر بود رو ، بالاتر از بقیه گفت.
و البته که همه ما٫ مالک اشتر بالقوه ایم…
√ تاریخ با ما حرف میزند, وقتی طلحه ها و زبیرها و ابن ملجم ها و شمر ها را می بینیم که روزی فدایی جبهه حق بودند ولی منحرف شدند, باید بترسیم از عاقبتمان…
۱. شهید مطهری:
هیچ دلیل عقلی و نقلی بر قمه زنی نداریم و یکی از مصادیق بارز تحریف محسوب میشه! حداقل اینکه در زمان فعلی، باعث زیر سئوال رفتن تشیع میشه!
تیغ، قمه، قفل؛ اینها هیچ ارتباطی با اهداف امام حسین نداره، یک کار غلطی ست! کجای این حرکت عزاداری ست؟!!
زنی از خانه بیرون آمد و سه پیرمرد را با چهره های زیبا جلوی در دید.
به آنها گفت: « من شما را نمی شناسم ولی فکر می کنم گرسنه باشید، بفرمائید داخل تا چیزی برای خوردن به شما بدهم.»
آنها پرسیدند:« آیا شوهرتان خانه است؟»
زن گفت: « نه، او به دنبال کاری بیرون از خانه رفته.»
آنها گفتند: « پس ما نمی توانیم وارد شویم منتظر می مانیم.»
روز جمعه به نماز جمعه در مسجد کوفه رفتم . در این میان تب من زیاد شد و تحمل کردم تا نماز تمام بشود و وقتی بیرون رفتم درد داشتم . امام فرمود : چه شده ؟ درد می کشیدی و فرمود که هیچ مومنی نیست که مریض بشود و ما مریض نشویم و هیچ مومنی نیست که محزون بشود و ما محزون نشویم و فرمود : هیچ مومنی دعا نمیکند مگر اینکه ما برای او آمین بگوییم . بعد رُمیه گفت که شما با همه این جوری هستید؟ ایشان فرمودند : بله هر کس در مشرق و مغرب عالم باشد.
با یک نگاه … زن و بچه داشت و کاشی کار بود. برای ساختن مسجد گوهرشاد، کارگری می کرد. یه روز گوهرشاد خانم اومد برای نظارت. و این مرد هم از همون بالای داربست با یه نگاه؛ نه یک دل، که صد دل عاشــــق شد…! عقل میگفت: تو کجا و بانوی مجلله ای همچون گوهرشاد […]
یک روز در ایام تحصیل در نجف اشرف، پس از اقامه نماز پشت سر آیت الله مدنی، دیدم که ایشان شدیدا دارند گریه میکنند و شانههایشان از شدت گریه تکان میخورد، رفتم پیش آیت الله مدنی و گفتم: ببخشید، اتفاقی افتاده که این طور شما به گریه افتادهاید؟
به دفتر شهدا غیراز این وصیت نیست
که شاهراه سعادت بجز ولایت نیست
وهیئتی که سیاسی نبود هیئت نیست
آهای “بچه ولایی” اگر که زحمت نیست
جلوتر از ولی امر خویش راه نرو
وباطناب جهالت درون چاه نرو
شیخ طوسی از امام باقر [علیه السلام] روایت کرده که « هنگام ورود حضرت مهدی به کوفه، ایشان شروع میکنند به سخنرانی، مردم از شدّتِ اشتیاق به آن حضرت آنگونه گریه می کنند که سخنان مهدی [علیه السلام] شنیــده نمی شود و مردم نمی فهمند چه می گوید.»
گفتم خواهرم حجابت؛ اهمیت نداد :-[
دوباره گفتم خواهرم، حجابت؛ بازم دیدم اهمیت نمیده :-[
دقت که کردم دیدم پسره … :O
اون پرسید : بهترین مکان کجاست؟
گفتم : مسجد
پرسید : بهترین جای مسجد کجاست؟
گفتم : محراب
پرسید : بهترین عمل چیه؟
گفتم : نماز