صرفا جهت اطلاع ….

بابا داشت روزنامه میخوند بچه گفت: بابا بیا بازی!
بابا که حوصله بازی نداشت ی تیکه از روزنامه رو ک نقشه دنیا بود

ابليس باز هم از مأموريتی برمیگشت

ابليس باز هم از مأموريتی برمیگشت
خوشحال بود… پرسيدند:
فرمانده! گمراه كردن آدما چه فايده اى داره؟
ابليس جواب داد: امامشون كه بياد، عمر ما تموم میشه!
اینها رو كه غافل كنيم امامشون ديرتر میاد!

«مَن جاءَ بِالحَسَنَه» یعنی چی؟

گفتم: آقا تعارف نداریم که! من خودمو یه آدم تحصیل کرده میدونم، ضمنا واسه جامعه هم فایده داشتم، نماز و روزه و واجباتم که دارم، حالا “من چطور خودمو از اون معتاد یا آدم فاسد بهتر ندونم؟!”
گفت: آیا احتمال میدی همون معتاد یا فاسد، تو زندگیش کارای خوبی هم کرده باشه؟ جوانمردی، کمک به دیگران…
گفتم: خب بله
گفت: احتمال میدی بعضی از کاراش، اونقدر پاک و مخلصانه بوده که خدا قبـــول کرده باشه؟
گفتم: خب؟!

به خدا سوگند تمام علم کتاب نزد ماست.

به یه لحظه، تخت ملکهٔ سبا رو در حضور حضرت سلیمان حاضر کرد!

در قرآن اومده: «کسی که بخشی از علم کتاب رو داشت (آصف بن برخیا) گفت: من اون تخت رو قبل از اینکه پلک بزنید، پیش شما می‌آورم» و البته این کار رو هم انجام داد… امام باقر می‌فرمایند: «اسم اعظم خدا ۷۳ حرف داره که آصف بن برخیا تنها با دانستن یک حرف اینگونه قدرت نمایی کرد.»

مگر شما پزشک خصوصی ندارید؟

حجة الاسلام أحدی تعریف می‌کردند:
یه روز در جماران منبر میرفتم و خاطراتی از زندگی مقام معظم رهبری می‌گفتم. بعد از صحبتها، پزشکی اومد پیشم و گفت: «بذار منم براتون خاطره ای بگم:

یه روز در مطب نشسته بودم خانمی به همراه فرزندش به من مراجعه کردند.

معاویــــه هم اعتراف کرد…

خوب می دونیم معاویه یکی از سرسخت ترین دشمنان حضرت علی(علیه السلام) بود. با این که همیشه سعی داشت به دروغ، چهره ای نامناسبی از امام معرفی کنه اما گاهی او هم اعتراف می کرد…

زنـ انـ ـه .. .

«گل رز» خیلی شیک و خوش فُرمه
اما عطر و بوی چندانی نداره و زود از شکل و فُرم میفته و دیگه به کار نمیاد!
(نهایتش طوری خشکش میکنن که به درد ویترین بخوره)

دشمن منتظر غفلت ماست! فکر نکنیم حال که ما غافلیم دشمن نیز غافل است!..

ر سال ۱۳۳۰ قمری، زمانی که عالم بزرگ شیعه، شهید ثقه الاسلام میرزا علی آقای تبریزی توسط روس ها در تبریز به دار آویخته شد، روز عاشورا بود. در همین هنگام، با فاصله ای نه چندان دور، دسته ها و گروه هایی به قمه زنی و عزاداری، به سبک خود مشغول بودند.
تعدادی از حامیان ثقه الاسلام، به طلب یاری نزد عزاداران شتافتند و گفتند: شما بر مظلومیت امام اشک می ریزید و حتی از فرط ناراحتی قمه می زنید و می گویید ای کاش در کربلا بودیم و از امام دفاع می کردیم و در رکاب امام به شهادت می رسیدیم. حال موقعیتی پیش آمده، بیایید و نگذارید گلویی دیگر را به ناحق خفه کنند.

یادداشت استاد پناهیان

انقلابی که سرآغازش از مکۀ مکرمه بود و مقدماتش را تمام انبیاء فراهم کرده بودند. بذر شجرۀ طیبۀ «انقلاب اسلامی» در کنار چشمۀ زمزم به دستان پاک پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) کاشته شد. در مکه آن را سرکوب کردند، از مدینه سربرآورد. در مدینه مظلوم واقع شد، در کوفه به اقتدار رسید. در کوفه با ناجوانمردی خواستند آن را به خاک بسپارند، در کربلا قیام کرد. در عاشورا آن را به خاک و خون کشاندند تا نابودش کنند، ریشه‌های خود را در دل زمین گستراند و جاودانه شد؛ تا در زمان ما جلوه‌گر گشت و ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ سرزمین ما را رویاند. ما از این شجرۀ تنومند طیبه که در جان جامعۀ ما سر از خاک تاریخ بیرون زده بود، شاخه‌ای با نام «جمهوری اسلامی ایران» دریافت کردیم و آن را به مثابه نهالی نهادینه کردیم که زیر سایۀ آن زندگی کنیم.

رونوشتی از آدم ها !

از روی بعضی از آدم‌ها باید مشق نوشت
و از روی بعضی آدم‌ها باید جریمه نوشت

اگر چه تو طبیبی و دوا درست میکنی

اگر چه من خجل شدم، اگر چه سنگ دل شدم
تو از وجود سنگ هم طلا درست میکنی!

من از گناه خسته ام، از اشتباه خسته ام
به جان مادرت بگو مرا درست میکنی؟!