هر شب ز غم دوری تو خواب ندارم
هر شب ز غم دوری تو خواب ندارم
فکر دل من کن که دگر تاب ندارم…
هر شب ز غم دوری تو خواب ندارم
فکر دل من کن که دگر تاب ندارم…
تابلوی پیچ خطرناک رو کنار پیچ نصب نمیکنن، بلکه با فاصله و جلوتر نصب میکنن؛ اونم جاییکه نه پیچ هست نه خطر، کار معقول هم همینه…
«امر به خوبی» و «نهی از خطر» گرچه همیشه باید باشه؛ اما اگه از کودکی شروع بشه، بارها تاثیرگذارتره! یعنی قبل از واقعه…
گروهی از مسلمانان، کاخ سفید را فتح خواهند کرد؛ کاخی که نمادی از کاخ کسریٰ و آل کسریٰ است.
1- خدا بد نده!
2-جوان ناکام!
۳_عیسی به دین خود، موسی به دین خود!
۴_ ولش کردی به امان خدا!
۵- انسان جایز الخطاست!
بیش از نود در صد روابط خیابونی، به سفره های عقد ختم نمیشه!!
و از اون ده درصد هم بیشترش موندگاری نداره!
کمی تامل…!
یکی میگفت سوار تاکسی بین شهری شدم، مسیرم تهران بود.
اصلا با راننده درباره مقدار کرایه صحبتی نکردم از بابت پول هم نگران نبودم
اما وسط راه که بیابان بود، دست کردم تو جیب راست شلوارم ولی پول نبود…!جیب چپ نبود… جیب پیرهنم!
بین تمام احتمالات برای تاریخ شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) احتمال ۷۵ روز و ۹۵ روز معروف تره..
سئوال: فلسفه ی این اختلاف چیه؟
در شب ۱۷ رمضان، پيامبر به معراج رفتند.
صبحش، شيطان خدمت پیامبر آمد و گفت: يا رسول الله! شب گذشته كه به معراج رفتید، در آسمان چهارم طرف چپ (بيت المعمور) منبرى بود شكسته و سوخته که به رو افتاده بود! آيا منبر رو شناختید و متوجه شديد كه از كيست؟
پیامبر فرمودند: از كيست؟!
کانالی پیش روی توست که تنهایی را در غربت فریاد میزند و هر یک از راویان، سوزی دارند… آهنگ یکنواختِ ضجه ها، در فضا می پیچد!… همه رفته اند به جز تو و چند راوی که در کانالِ مُشرف به قتلــگاه شهیــــدان وقوف کرده ای… چشمـ ها مثل آسمان شلمچه بارانی ست!
من اهل قسم نیستم ولی مجبورم، دلم میسوزد، یک کلمه میگویم خانوم ها، آقایون بشنوید، به حضرت زهرا سلام الله علیها قسم اگر لطیف نباشید چیزی گیرتان نمی آید، خودتان را معطل نکنید، هی روزی چند تا اوقات تلخی در خانه راه می اندازد، عصبانی میشود، از اینطرف هم میخواهد بشود زبدة العارفین، عمدة المکاشفین، یک بار این قسم را با تمام وجودم خوردم، تا لطیف نشوید چیزی گیرتان نمی آید.
رضاخان چندین زن رسمی داشت که اولین آنها به نام صفیه، اهل همدان بود. از او دختری به نام همدم السلطنه داشت که بعد از یکسال او را طلاق داد.
تاج الملوک؛ زن دوم رضاشاه، دختر یکی از افسران ارشد آذربایجان شوروی سابق بود که با رضا ازدواج کرد.
وقتی پیامبـــر(ص) به جابر بن عبـــدالله درباره برکات ماه رمضان گفتند که : «ای جابر! این ماهِ رمضان است (که بر ما وارد شده) هر کسی روزهایش را روزه بگیرد و ساعتی از شبش را به مناجات برخیزد، شکم و شهوتش را از حرام حفظ کند و زبانش را (از زشتی ها) باز دارد، با خارج شدن از این ماه از گناهانش هم خارج می شود.»
اگر چه من خجل شدم، اگر چه سنگ دل شدم
تو از وجود سنگ هم طلا درست میکنی!
من از گناه خسته ام، از اشتباه خسته ام
به جان مادرت بگو مرا درست میکنی؟!
اینکه میگن رضاشاه بی سواد بود و میخان اونو با این حرف تحقیر کنن حرف صحیحی نیست. رضا یک بچه یتیم بود و با سختی و مشقت بزرگ شد.
در آن زمان، تحصیل مخصوص طبقات درجه یک و مرفهین بود، تازه خیلی از آقازاده ها و شازده ها و بچه های از ما بهترون به واسطه اینکه نژادا خنگ بودند و معلم سرخانه داشتند هم سوادی بهم نمی زدند!
پس این ضعف رضاشاه نبوده که سوادی نداشت، بلکه قوت او بود که علیرغم بی سوادی، به اون مقام رفیع رسید و فرمانده کل شد.
مادرم در آخرین لحظاتی که خدمتشون رسیدم، همیشه آن حال و هوای ارادت به چهارده معصوم را داشت و در همان حال که سکته کرده بود، دکتر را خبر کردیم. دکتر مشغول گرفتن نوار شد و وقتی خواست بره متاسفانه مادرم سکته دیگری کرد. من به دکتر اعلام کردم. دکتر خطاب گفت: «کسیکه این گونه سکته کنه کمتر زنده خواهد ماند!»