نماز اول وقت و کسر حقوق

یک مهندس روسی، تعدادی کارگر ایرانی استخدام کرد. کارگرها موقع اذان، نمازشونو می خوندند. یه روز مهندس روسی بهشون اخطار داد که اگه موقع کار، نماز بخونید آخر ماه از حقوقتون کم میکنم!

چرا خدا جهنم رو آفريد؟

۱. اگه جهنم آفریده شده، از طرفی بهشت هم با بالاترین کیفیت آفریده شده
۲. بعضیا هستند که به ترس از همین جهنم، کارایی میکنن که به بهشت میرن
۳. جهنم، برای بعضی جهنمیان، پاک کننده ست که در نهایت، وارد بهشت میشن
۴. اگه جهنمی نبود، اونائیکه خیلی بهشون ظلم شده از خدا گلایه میکردن که چرا مجازاتی برای ظالمین قرار نداده؟!
۵. اگه با آرامش و دقت، فکر کنیم؛ جهنم هم رحمت است..

بوی گناه !

کسی که سیر خورده
دیگه بوی سیر رو (نَه از خودش و نَه از دیگران) احساس نمیکنه!
کسانی بوی سیر رو احساس میکنن که سیر نخورده باشند..

تذکر دادن یا عیب جویی کردن ؟!

تذکر دادن با عیب جویی کردن، دو مقوله ی از هم جداست. اگه کسی به دنبال اصلاح عیب های خودش باشه، بیشترین تاثیر گذاری رو در اجتماع خواهد داشت.

به بنی اسرائیل بگو بهترین شخص رو انتخاب کنند …

به حضرت موسی وحی شد
به بنی اسرائیل بگو بهترین شخص رو انتخاب کنند. آنها ۱۰۰ نفر معرفی کردند!
وحی اومد: از این ۱۰۰ نفر، بهترین رو انتخاب کنند. آنها ۱۰ نفر معرفی کردند!
وحی اومد: از این ۱۰ نفر، ۳ نفر رو انتخاب کنند. ۳ نفر معرفی کردند.

زندگی شهد گل است

زندگی شهد گل است
زنبور زمان میخوردش
آنچه میماند
عسل خاطره هاست…

یكی از مهمترين نوشیدنی هایی كه دندون رو از بين می بره، نوشابه است!

متاسفانه ايرانيان در سال ۲،۹۰۰،۰۰۰،۰۰۰ تومان نوشابه مصرف میکنن. ۱
سرانه مصرف نوشابه در ايران ۴۲ ليتره در حالیكه مصرف جهانی ۱۰ ليتره. ۲
دكتر پريس میگه: دندونهايی رو كه ۳۰۰۰ سال زير خاك بوده اند رو در ظرفی از نوشابه انداختم، بعد از گذشت ۴۸ ساعت اثری از دندونها باقی نموند!

شرمنــــده ام آقا، ۱۱۸۱ ساله شدی!!

سلام، دندون عقلم رو کشیدم! دندون درد سختی دارم.. مغزم.. گیجگاهم.. گوشم..
ازجمعه که دردمند شدم، آروم و قرار ندارم! خواب و خوراک ندارم ..
به هر دری زدم تا آروم بشم و تا درمانش نکنم راحت نمیشم..
گرچه درد، اَمونم رو بریده و سخت تایپ میکنم ولی

توی حوزه علميه ای كه ساختی طلبه ای شراب ميخوره!!!

ناگهان همهمه ای تو مدرسه پيچيد. طلاب صدا ميزدن حاجی اومده… اين وقت روز چه کار داره؟! [از بازار به مدرسه اومده بود] عباسقلی خان مستقیم به اتاق من اومد و بقيه طلبه ها هم دنبالش، همگی داخل اتاق نشستند. ناگهان عباسقلی خان به تنهايی از جايش بلند شد و کتابخانه کوچیکم رو نشونه رفت. رو به من كرد و گفت: لطفا بفرماييد نام اين کتاب قطور چيست؟