زليخا تمام درها رو محکم بست تا کسی نفهمه ولی هيچ داستانی مثل داستان زليخا نبود که به گوش همه نرسه!
برادرای يوسف، برای يوسف چاه رو انتخاب کردند ولی خدا به او جاه داد!
همهٔ مشرکين مکه بسيج شدند پيامبر رو بکشند ولی خدا بوسیلهٔ تار عنکبوت پيامبر رو در غار حفظ کرد!
عدّه اى از خانمها به دعوت همسرم
مهمان ما و مشغول غذا خوردن بودند.
تا من وارد منزل شدم، خانم ها گفتند:
افراد با ایمان، گاهی به دیدار خانواده هاشون میرن، که فقط خوبیها و خوشی های خانواده هاشونو می بینن [به همین خاطر] خوشحال میشن، ولی کافران، بدیها و ناخوشیها رو می بینن و غمگین میشن.
از زمانی که پای ماهواره به خونه های مردم ایران باز شد، آمار طلاق سه برابر شده!!! آلودگی به مواد مخدرِصنعتی چند برابر شده!!! سبک زندگی! کاهش روابط خانواده! ریخته شدن قبح گناه و فساد! بلوغ زود رس! سطحی شدن افکار! چشم و هم چشمی های فراااااوان! تفرقه بین مذاهب! بالا رفتن سطح هیجان! خشونت طلبی! بی بند و باری! ضربه به تولید ملی! مصرف گرایی، اسراف! ….
یکی از نزدیکان به رحمت خدا میره، لطف میکنیم میریم مجلس ختمش. سخنران از قبر و قیامت و پل صراط و سختی حساب و اینا میگه
شیطان حرف سخنران رو قطع میکنه و میگه: «البته مستحضرید که حضرتعالی از این امر مستثنی اید. الحمدلله آنقدر در پرونده اعمال شما حسنه و کار خوب هست که قطعا در درجات بالای بهشت هستید…»
حضرت فرمودند: خورشید، من هستم. هرگاه مخفی شدم به ماه متمسّک شوید. پرسیدیم: ماه کیست؟
من پَریروزا رفتم بازار، دیدم حَمّالها واسه کشیدن بار، دعواشون شده
جَنــگ میکردنـــد حمّالان پَریر تو مَکِش، تا من کِشم حَملش چو شیر
همدیگه رو کنار میزدند تا بار رو بردارند! حالا اینهمه دعوا برا چی بود؟!
زٰآن که زٰان رَنجِش، همی دیدند «سـود» بـار را هر یک ز دیگر می ربـــود
اینقدر صدای اعمالت بلنده که صدای حرفاتو نمیشنوم…
صرف نظر از اینکه گرفتن اخبار از دشمنان، از نظر شرعی چه حکمی داره! اگه کسی واقعا میخواد اخبار رو از زبان دیگران بشنوه، اون ها انواع “شبکه های رادیویی” دارند که هر روز چندین نوبت راس ساعت معین خبر میده، لااقل آن رادیوها این تصاویر فاسد و خونه برانداز رو ندارند، بروند از آن رادیوها اخبار رو بشنوند، چرا ماهواره ای که صدها مفسده دیگه هم داره رو مبنای خود قرار بدهند؟!
خیلی می ترسید؛ می ترسید مبادا دزد به خونه اش بزنه و همه ی دارایی اش رو یک شبه به تاراج ببره! واسه همینم توخونه اش دزدگیر نصب کرده بود با درهای آهنی و قفل های ضد سرقت. هیچ دزدی جرأت نداشت به خونه اش قدم بگذاره… اما اون شب دزد به سراغش اومد و همه ی دار و ندارش رو برد!!! صبح نشده بود که همه ی اهل محل فهمیدن داستان فرار پسرغریبه با دخترش رو…
حضرت علی (علیه السلام) فرمودند:
زن و مرد، با هم خلوت نکنند مگر اینکه سومی آنها شیطان باشد!
… إلّا کانَ الشّیطانُ ثالِثَهُما!
نگو «هر موقع دلم تنگ شد میرم یاد حضرت(عج) میکنم» نه، برای خودت برنامه بذار، برنامهٔ یادآوری. منتها برنامه ات مختصر باشه و همیشگی، اونوقته که کم کم دلتنگـــ امام زمان میشی…
«بُشر بن منصور» نماز میخوند، کسی داشت تماشا میکرد و به به و چه چه میکرد که چه نمازی! چه سجده طولانی ای..آفرین…
نماز بُشر که تموم شد گفت:
از نماز من تعجب نکن و خیلی بهش مطمئن نباش. من کسی رو می شناسم که وقتی به نماز می ایستاد فرشته ها صف در صف می ایستادند و بهش اقتدا میکردند ولی الان در حالیه که اهل دوزخ هم ازش ننگ دارند!
«گل رز» خیلی شیک و خوش فُرمه
اما عطر و بوی چندانی نداره و زود از شکل و فُرم میفته و دیگه به کار نمیاد!
(نهایتش طوری خشکش میکنن که به درد ویترین بخوره)
مشاهده ی طرح های زیبا برای نقاشی کودکان با موضوعات مذهبی در ادامه ی مطلب