ﺷﻤﺮ ﯾﮏ ﻗﻠﻮﭖ ﺍﺯ ﻧﻮﺷﺎﺑﻪ ﺭﺍ ﺧﻮﺭﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﻫﻤﯿﻦ ﻣﻮﻧﺪﻩ ﻣﻦ ﻭ ﺗﻮ ﻣﺪﺍﺣﯽ ﮔﻮﺵ بدﯾﻢ ! ﻋﻤﺮﺳﻌﺪ ﺑﯽﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺑﯽﺭﻏﺒﺘﯽ ﺷﻤﺮ ﺳﯽﺩﯼ ﺭﺍ ﺩﺭﻭﻥ ﺩﺭﺍﯾﻮ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﻭ
ﺍﺳﭙﯿﮑﺮ ﺭﺍ ﺭﻭﺷﻦ ﮐﺮﺩ . ﭼﻨﺪ ﻟﺤﻈﻪ ﺑﻌﺪ ﺻﺪﺍﯼ ﮔﻨﮓ ﺣﺴﯿﻦ ﺣﺴﯿﻦِ ﮐﺴﯽ ﺍﺯ ﺍﺳﭙﯿﮑﺮ ﭘﺨﺶ ﺷﺪ . ﺷﻤﺮ ﺑﻘﯿﻪ ﻧﻮﺷﺎﺑﻪ ﺭﺍ ﺳﺮ ﮐﺸﯿﺪ ﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪ: ﺍﯾﻦ ﺩﯾﮕﺮ ﮐﯿﺴﺖ؟
– ﺗﺎﺯﻩ ﻭﺍﺭﺩ ﺍﺳﺖ . ﺍﻣﺴﺎﻝ ﻋَﻠَﻤَﺶ ﮐﺮﺩﯾﻢ . ﺑﻪ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﮔﻔﺘﻢ ﺭﻭﺵ ﮐﺎﺭ ﮐﻨﻨﺪ .
– ﺑﻪ ﺟﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻭﺻﻞ ﻧﯿﺴﺖ؟
– ﻧﻪ … ﻧﻪ ﺍﺳﺘﺎﺩﯼ ﻧﻪ ﭼﯿﺰﯼ . ﺧﻮﺩﺵ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻪ ﺩﺭﺩ ﻣﺪﺍﺣﯽ ﻣﯽ ﺧﻮﺭﺩ .
ﻋﻤﺮﺳﻌﺪ ﻧﯿﺸﺨﻨﺪ ﺯﺩ ﻭ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺩ: ﺍﺗﻔﺎﻗﺎ ﻣﺎ ﻫﻢ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﯾﻢ .
ما همان نسل جوانیم ک ثابت کردیم
در ره عشق جگردار تر از صد مردیم
هر زمان بوی خمینی به سر افتاد ما را
دور سر سید علی خامنه ای میگردیم…
شخصی نقل میکنه: برای درس و بحث به شهر قم آمدم. شبی آقای بهجت رو خواب دیدم و تمام شبهات و سئوالاتم رو مطرح کردم و ایشان هم جواب دادند. فردای آن روز (که جمعه بود) رفتم به جلسه آیت الله بهجت، تا خوابم رو به ایشان بگم.
وقتی به آنجا رسیدم، آقا فرمودند: جواب سؤال هایت همان هایی بود که در خواب گفتم. تردید نکن.
« ﻣﻦ ۲۰۰۰۰ تومان ﮔﻢ ﮐﺮﺩه اﻡ ﻭ ﺧﯿﻠﯽ بهش احتیاج دارم چون خرج زندگیمو ﻧﺪﺍﺭﻡ، ﻫﺮ ﮐﻰ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩ ﺑﯿﺎﺭﻩ ﺑﻪ فلان آﺩﺭﺱ ﮐﻪ ﺷﺪﯾﺪﺍ بهش ﻧﯿﺎﺯمندم.»
ﺭﻭﺯﯼ ﻋﺎﻟﻤﯽ ﺳﻨﯽ ﺑﻪ ﻋﻼﻣﻪ ﺍﻣﯿﻨﯽ ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺖ ﺍﺯ ﻣﻨﺒﺮ پایین میومد ﮔﻔﺖ:
ﺷﻤﺎ ﺷﯿﻌﻪ ﻫﺎ ﺑﻪ ﻋﻠﯽ ﻏُﻠُﻮ میکنید ﻭ به او «ﯾَﺪُﺍﻟﻠﻪ» میگویید!
ﻋﻼﻣﻪ فرمود: اگه ﻋﻤﺮ ﮔﻔﺘﻪ باشه ﻗﺒﻮﻝ ﻣﯿﮑﻨﯽ؟
او ﮔﻔﺖ: سخن ﻋُﻤﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎ حجته.
آفرین بر شما که به ایرانی بودن خود افتخار می کنید.
به جای پرداختن ميلياردها تومان برای خرید پورشه و لکسوز و بی ام و، آن را هزينه خنداندن يتيمی کنيد!
به جای هزینه کردن در دیسکوها و بارهای خارج از کشور، خانه ای برای بی سرپناهان بنا کنيد!
گل بکاریم؛ زیاد
گل بکاریم همه
تا ظهورش برسد
و ببینیم، ملائک همگی می بویند
گل نرگس، گل زهرا
پسر فاطمه را…
روزی دانشجوی جوانی برای مشورت اومد و گفت: میخام در دانشگاهمون کارفرهنگی بکنم، چه کار کنم بهتره؟
ازش پرسیدم: بلدی رخت و لباس بشویی؟ گفت: بله، بلدم! اما این چه ربطی به کارفرهنگی داره؟! من میخام کارفرهنگی کنم!
گفتم: حاضری لباسهای هم اتاقیت رو توی خوابگاه بشویی؟
ناگهان همهمه ای تو مدرسه پيچيد. طلاب صدا ميزدن حاجی اومده… اين وقت روز چه کار داره؟! [از بازار به مدرسه اومده بود] عباسقلی خان مستقیم به اتاق من اومد و بقيه طلبه ها هم دنبالش، همگی داخل اتاق نشستند. ناگهان عباسقلی خان به تنهايی از جايش بلند شد و کتابخانه کوچیکم رو نشونه رفت. رو به من كرد و گفت: لطفا بفرماييد نام اين کتاب قطور چيست؟
۱. شهید مطهری:
هیچ دلیل عقلی و نقلی بر قمه زنی نداریم و یکی از مصادیق بارز تحریف محسوب میشه! حداقل اینکه در زمان فعلی، باعث زیر سئوال رفتن تشیع میشه!
تیغ، قمه، قفل؛ اینها هیچ ارتباطی با اهداف امام حسین نداره، یک کار غلطی ست! کجای این حرکت عزاداری ست؟!!
بعضی ها بوی ایمان میدن
بعضی ها ایمانشون بو میده
بعضی ها زندگی رو با ایمان میسازن
بعضی ها با سیمان
توخانواده ای که وضع مالی خوبی نداشتن، پدر اون خانواده یک «میز» میخره که اونو خیلی دوست داشته… روزی پسرش وارد اتاق میشه و کاری میکنه که اون میز میشکنه! پدر هم به شدت ناراحت میشه و ضربه ای محکم به صورت کودک میزنه که منجر به كر شدنش میشه!
میرزاعبدالله افندی در کتاب «تحفه فیروزیه» می نویسه:
علامه مقدس اردبیلی از حرکات ناشایستی که درعزاداری امام حسین(علیه السلام) مشاهده میکرد ازجمله قمه زنی، رنجیده خاطر شد و برای آن اعمال با مردم استدلال کرد که اینها نه تنها در سیرهٔ اهل بیت نیست بلکه جزء رسوم عزاداری هم نمی باشد!!
ولی آنها به حرفهای ایشون توجهی نکردند که هیچ، بلکه شدیدتر از قبل هم انجام دادند تا جائیکه مقدس اردبیلی به نشونهٔ اعتراض، اردبیل رو ترک کرد و به یکی از روستاهای اطراف رفت تا صدای عزاداری آنها به این شیوه را نشنود!!!
لبنانی بود ولی دوست داشت یک خونه هم توی مدینه داشته باشه.
پول رو داد به امام و گفت: زحمتش رو شما بکشید. بعدا حضرت صادق(علیه السلام) بهش گفتند: «یک خونه خوب برات خریدم. اینم قباله اش» و یک کاغذ گذاشتند جلوش?
ﺍﺯ ﺩَﺳﺖِ ﻫَﻤــــه ﺧَﺴـــﺘﻪ ﺷُـــﺪﯼ؟
ﺧـُـب ﺧــــﻮﺩِﺗﻮ ﺩَﺳﺖِ ﻫَﻤــــه ﻧــَـﺪِﻩ …!
مَگِــــه مَـجبوری؟؟؟!!!