بهانه های استفاده از ماهواره!

۱. عده ای میگن ما از صدا و سیما خسته شدیم و تنوع میخواهیم..
۲. عده ای میگن ما می‌خواهیم از شبکه های مذهبیش استفاده کنیم..
و اما جواب …

مهاجرت برای رسیدن به حجاب فاطمی

اولین باری که با خانواده ام درباره اسلام و مسلمان شدنم حرف زدم با مخالفت شدیدشون روبرو شدم و منو خیلی محدود کردند، تقریباً همه دوستام رو هم از دست دادم.

تاریخ پُر از تاریخه اینم یه نمونه دیگه نظر شما چیه؟!!

یک روز از توقف امام در کربلا نگذشته بود که عمرسعد با چهارهزارنفر رسید! قُرَّة بن قیس رو احضار کرد و بهش گفت: «پیش حسین برو و انگیزه اش رو جویا شو»

قُرَّة بن قیس بسمت امام حرکت کرد. حضرت وقتی دیدن “قرة” داره میاد فرمودند: « اونو می شناسید؟» حبیب بن مظاهر گفت: «بله، او مردی از قبیلهٔ حنظله تَمیمی و خواهر زادهٔ ماست. اونو به خوش فکری می شناختم و گمون نمی کردم در این معرکه حاضر بشه!!»

تصویر عاشورا در سایت یاهو

خودتون ببینید… / ترجمه قسمتی از متن یکی از کامنت ها :
( مسلمانانی که این بلاها را بر سر خود می آورند… چه بر سر دیگر ادیان خواهند آورد؟! )

این جریان در تلویزیون اسرائیل و روزنامه “هاآرتص” صهیونیستها منعکس شد.

سه نفر از رزمنده های مقاومت اسلامی رو دیدم که آهسته داشتند به سمت ما نفوذ میکردند تا سربازامون رو غافلگیر کنند.
به نظرم اومد اونا هدفهای بسیار آسونی هستند، لذا همین که خواستم هدفگیری کنم و بطرفشون شلیک کنم، ناگهان با مردی سوار بر اسب و شمشیر به دست مواجه شدم که ضربه ای به من وارد کرد و از نظرم دور شد!! ….خیلی وحشت زده شده بودم!!!

دوشیزه خانم! آقا دوماد!

دیدین، گاهی خانما که میخان پارچه ای رو بشکافن و قیچی دم دستشون نیس، با نوک دندون، پارچه رو یه شکاف میدن و اونوقت راحت پارچه تا آخر شکافتـــه میشه..
خیلی از شکاف ها و اختلافات زناشویی و خانوادگی، از همین شکاف های خیلی کوچیک شروع میشه..
درست مثل آتیش روشن کردن؛ که با چوب های ریز و کوچیک شروع میشه و کم کم چوبهای درشت هم آتیش میگیره!

مردی داشت در جنگل‌های آفریقا قدم می زد. (داستان کوتاه و قشنگ)

مردی داشت در جنگل‌های آفریقا قدم می زد که ناگهان صدای وحشتناکی که دایم داشت بیشتر می شد به گوشش رسید. به پشت سرش که نگاه کرد دید شیر گرسنه‌ایی با سرعت باورنکردنی دارد به سمتش می‌آید و بلافاصله مرد پا به فرار گذاشت و شیر که از گرسنگی تورفتگی شکمش کاملا به چشم می‌زد داشت به او نزدیک و نزدیک‌تر می‌شد که ناگهان مرد چاهی را در مقابل خود دید که طنابی از بالا به داخل چاه آویزان بود. سریع خود را به داخل چاه انداخت و از طناب آویزان شد.تا مقداری صدای نعره‌های شیر کمتر شد و مرد نفسی تازه کرد متوجه شد که در درون چاه اژدهایی عریض و طویل با سری بزرگ برای بلعیدن وی لحظه‌شماری می‌کند.

لحظه ای تامل!

در شب ۱۷ رمضان، پيامبر به معراج رفتند.
صبحش، شيطان خدمت پیامبر آمد و گفت: يا رسول الله! شب گذشته كه به معراج رفتید، در آسمان چهارم طرف چپ (بيت المعمور) منبرى بود شكسته و سوخته که به رو افتاده بود! آيا منبر رو شناختید و متوجه شديد كه از كيست؟
پیامبر فرمودند: از كيست؟!

وقتی متکبران امت مرا دیدید بر آنها تکبر کنید

رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌فرمودند: وقتی متکبران امت مرا دیدید بر آنها تکبر کنید، چون این کار موجب ذلت و خواری ایشان است.
وَ إذا رَأیتُم المتکبّرینَ مِن أمَّتی، فَتکبَّروا علیهم فإنَّ ذلک لهم مَذلَّة وَ صِغار.

سخت تلاش کن…

سخت تلاش کن.. هدف داشته باش.. ازش استفاده کن.. اما عاشقش نشو….
میگفت:
دل به دنیـا نبند که این بی وفــا عروس
با هیچ کس شبی به محبت، سحر نکرد

خـــــوش خبری… (ماهواره)

من اهل توابع استان همدان هستم. بدون مقدمه برم سر اصل موضوع.
قبلا طلاق در منطقه ما هیچ سابقه ای نداشت اما متاسفانه فقط در سال ۹۲ ، ۹مورد طلاق داشتیم! با همفکری اساتید و مشاورین به این نتیجه رسیدیم که راه نفوذ فرهنگ بیگانه از طریق ماهواره بوده!! حدود %۱۰ از مردم منطقه ما از ماهواره استفاده میکردن. شروع کردیم به نشست ها و روشن گری ها در مدارس و خانواده ها… بعضی از مردم (پیر و جوان) که فقط اهل شعار دادن نبودند اومدند پای کار … تا اینکه

ای بانو… مثل گندم باشـــ…

درخت های بلند صنوبر را دیده ای؟!
در برابر تندبادها می‌شکنند و آسیب می‌بینند و هر شاخه ای از آنها به سمت و سویی پرتاب میشود! چرا؟ چون صنوبر در برابر طوفان، انعطاف پذیر نیست و «ایستادگی کردنَش، شکسته شدنش» خواهد بود…